س

بختیاری

بَختیاری نام یکی از قوم‌های بزرگ لر ایران معروف به لر بزرگ است که در زاگرس میانی سکونت دارند. (لر کوچک نیز نقریباً ساکنین لرستان و ایلام امروزی هستند). برای اولین بار حمدلله مستوفی در شمارش طوایف لر بزرگ از بختیاری نام برده است طایفه‌ای که ظاهراً بعدها قدرت و شوکت بیشتری یافته و سرانجام اکثر منطقه لر بزرگ با همان نام بختیاری شناخته شده است. نخستین کسی که تلاش در مستند کردن تاریخ بختیاریها کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری است که در کتاب تاریخ بختیاری به شمه‌ای از گذشته بختیاریها و سایر لرها اشاره کرده است . قوم بزرگ بختیاری به دو شاخهٔ هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم می‌شود. هفت لَنگ شامل چهار بابِ بهداروند، بابادی، دورکی و دینارانیو نوروزی است. چهار لَنگ شامل پنج باب محمودصالح (ممصالح)، کینورسی، زلقی ذَلِکی، مَیوند (ممی‌وند) و موگویی است به مسیرهای کوچ اصطلاحاً ایلراه می‌گویند که شامل ایلراه‌های دزپارت، تاراز، هزارچمه، کوه سفید و تنگ فاله است . گویش بختیاری یکی از گویش‌های پارسی‌تبار یعنی از دسته جنوب غربی زبان‌های ایرانی است. گویش‌ها و زبان‌های پارسی‌تبار عبارت‌اند از فارسی، لری، بختیاری، لارستانی، و کومزاری. حسینقلی خان ایلخانی رئیس ایل بختیاری. امامقلی خان حاجی ایلخانی رئیس ایل بختیاری. لطفعلی خان امیر مفخم رئیس ایل بختیاری . نجف قلی صمصام السلطنه از رهبران انقلاب مشروطه ایران که دو دوره نخست وزیر دولت مشروطه ایران شد . علیقلی خان سردار اسعد بختیاری از رهبران اصلی انقلاب مشروطه ایران . شاپور بختیار . فرزند سردارفاتح و نوه ی نجف قلی صمصام‌السلطنه از رهبران جبهه ملی ایران و بنیان گزار نهضت مقاومت ملی ایران ، آخرین نخست وزیر رژیم سلطنتی و بزرگترین مخالف جمهوری اسلامی ایران . ثریا اسفندیاری ملکه سابق ایران ، نوه حسینقلی خان ایلخانی و دختر خلیل خان اسفندیاری بختیاری . تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران ، معاون نخست وزیر و بنیان گزار سازمان اطلاعات و امنیت ایران شاهزاده فرمانفرما حسام السلطنه - حاکم بروجرد، کرمانشاهان بود. علیمردان خان داراب افسر ابوالقاسم بختیار سردار ظفربختیاری بی بی مریم دختر حسینقلی خان ایلخانی ، خواهر نجفقلی خان صمصام السلطنه و مادر علی مردان خان . علیداد خان بختیاری علیمراد خان بختیاری ژاله فراهانی اسد خان بختیاری مشهور به اسد خان شیر کُش عرب کمری: عرب‌هایی را می‌گویند که در مجاورت بختیاری‌ها زندگی می‌کنند، با ایشان وصلت کرده‌اند و از نظر رسم و رسوم و زبان و ... اشتراکات زیادی با بختیاری‌ها پیدا کرده‌اند. اما در اصل، بختیاری نیستند. در حقیقت عرب کمری ‌ها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی می‌کنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شده است و اصطلاحاتی مخصوص به خود پیدا کرده است. طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاری‌ها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح «چطور هستی؟» که در احوال پرسی به کار می‌رود به لهجهٔ عرب کمری می‌شود «چی چینَک» در حالی که همان به لهجهٔ عربهای خوزستان و همچنین عربهای عراق می‌شود «اِشلونک». اما عبارت «تخم مرغ» به لهجهٔ عرب کمری می‌شود «بیاض» که عراقی‌ها نیز همین اصطلاح را به کار می‌برند در حالی که به لهجهٔ عرب‌های خوزستان می‌شود «دحرویة». همچنین تلفظ «ج» که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به «ی» تبدیل کرده‌اند مثل «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» اما عرب کمری‌ها همچنان «ج» را تلفظ می‌کنند. عرب کمری‌ها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجهٔ عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمری‌ها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی می‌گویند عرب برّی یعنی عرب‌هایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی می‌کنند . عرب کمری نیز شاخه‌های متعدد دارد و به دلیل وصلت‌های زیاد و نزدیکی جغرافیایی با بختیاری‌ها به مرور زیر شاخه قوم بختیاری - طایفه دورکی قرار گرفت. اما اصل ایشان عرب است ردار ظفربختیاری

زندگی‌نامه

این سردار بختیاری در سال ۱۲۷۸ هجری قمری در روستای چقاخور در استان چهارمحال و بختیاری چشم به جهان گشود. وی فرزند کوچک حسینقلی خان ایلخانی بود و در دستگاه ایلخانی نشو و نما یافت. وی در عهد جوانی در چهارمحال و بختیاری و خوزستان و اصفهان در مأموریت‌های ایلخانی شرکت داشت. سردار ظفر دارای ۱۴ پسر و ۱۲ دختر بود. وی در جنگهای مختلفی از جمله حوادث مشروطیت، جنگهای رضا جوزانی و جعفرقلی چرمهینی و نایب حسین و ماشاء الله خان کاشانی مستقیم و غیر مستقیم شرکت داشت و پست‌های ایلبیگی، ایخانی گری و حکومتهای چهارمحال و بختیاری، اصفهان و کرمان را بر عهده داشت. اولین لقب وی بهادرالدوله بود و سپس به سالار ارفع و سردار ظفر ملقب گشت. تنها اثری که از وی به یادگار مانده است، «یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری» است، که البته کمیاب است.

  نگاهی به یادداشتها و خاطرات وی

آخرین سال انتشار «یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری» معلوم نیست، زیرا در شناسنامه و پشت جلد هیچ گونه تاریخی قید نشده است. در هر حال خواندن کتاب بسیار شیرین و آموزنده است. وی گاه به برخی از آداب و رسوم بختیاریها اشاره دارد که اکنون دیگر اثری از این آداب دیده نمی‌شود. خود این مسئله به مرور زمان به تاریخی بودن کتاب می افزاید و ارزش مردمشناسی و قوم‌شناسی بیشتری می‌یابد. کتاب دارای فصلهای مختلف است. برخی از سرفصل‌های کتاب عبارت‌اند از : «تفصیل کشته شدن جدم جعفرقلیخان، رمضان ۱۲۵۲ جنگ منار»، «داستان جنگ مشهور به جنگ نه هزار»، «داستان کشته شدن علاء الدین وندها وعده دیگر در سراستان بدست جعفر قلیخان اسدخان» و غیره.

نمونه‌ای از یاداشتها و خاطرات وی در کتاب

«...پدرم را گفتند دعوی شاهی دارد و بدین جرم او را کشتند، ولی خدا گواه است تنها گناه او این بود که به قاجاریه، ویژه ظل السلطان پول نمی‌داد و چاپلوسی نمی‌کرد...». (همان ص. ۱۹۴).

«...الوار شیر را دو قسم می‌دانند. کافر و مسلمان. شیر مسلمان رنگش گندم گون و زرد است و شیر کافر زرد است با یال سیاه یکموی سیاه میان گرده او پیداست. احتمال دارد شیر ماده رنگش باز باشد و شیر نر رنگش سیر باشد. گویند اگر کسی به شیر مسلمان برسد و کلاه خود را برداشته بگوید ای گربه علی (ع)، من بنده علی هستم، به سر علی از کشتن من بگذر، شیر راه خود در پیش گرفته می‌رود، ولی در شیر کافر اپری نمی بخشد. الوار این مطلب را قبول دارند و مطمئن هستند». (همان ص. ۸۵).

سردار ظفر، سردار اسعد و لایارد

از مطالعه «یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری» و «تاریخ بختیاری» اثر سردار اسعد بختیاری و همچنین یادداشتهای لایارد (sir. A. H. Layard) چنین بر می‌آید که بسیاری از مطالب ذکر شده توسط این سه تن تا حدود زیادی مشابه به هم است و انگار آنان مطالب خود را از روی دست هم نوشته اند. به عنوان نمونه مطالبی که سردار ظفر در این کتاب در باره باور بختیاریان نسبت به شیر می‌نویسد در آثار سردار اسعد و لایارد نیز آمده است و یا مثلاً نقل داستان‌هایی در باره خرس در بین لرها و غیره.

منبع

یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری، انتشارات یساولی، ۳۳۱ص،

مو تاته زا کوروش و اردشیرم .....مو تخت جمشیر و مو بردشیرم

جعفرقلی خان بختیاری

پرونده:SARDAAR1.jpg

جعفر خان سردار اسعد معروف به سردار بهادر از رؤسای ایل بختیاری و از فاتحان تهران در جریان انقلاب مشروطه در ایران و پسر ارشد علیقلی خان سردار اسعد بود.

پس از درگذشت پدرش به او نیز لقب سردار اسعد (سردار اسعد سوم) دادند. او وزیر جنگ ایران و همچنین وزیر پست و تلگراف و تلفن در زمان سلطنت رضا شاه بود وی به دستور رضا شاه زندانی شد و در ۵ فروردین ۱۳۱۳ در زندان قصر درگذشت. به گفته برخی منابع او را در زندان خفه کردند. از جعفر قلی خان کتابی با عنوان خاطرات سردار اسعد که به شرح احوال سیاسی ان دوران و همچنین مسافرت های داخلی و خارجی بر جای مانده است که به صورت روزنامه نویسی تهیه گردیده  و اطلاعات مفیدی در اختیار خوانندگان قرار میدهد بر اساس شواهد وقرائن موجود فرزند ارشد ایشان سهراب خان نام داشت که همسر ایشان در به چاپ رسیدن خاطرات سردار اسعد همت فراوانی به خرج نهاد .

امیدوارم در صورتی که از فرزندان و نوادگان این مرد و سایر خوانین بزرگ بختیاری  از این وبلاگ دیدن فرمایند با ارسال پیام این حقیر را دردر جمع آوری مطالب و نگارش کتاب یاری فرمایند

منبع

مسعود بهنود، کشته شدگان بر سر قدرت، ISBN 964-405-055-X

تاریخ انقلاب مشروطیت. رحیم نامور. انتشارات پاچار ۱۹۵۸

[ یکشنبه هفتم آذر 1389 ] [ 13:53 ] [ حاج فرزاد شریف پور سولگانی ]

امامقلی خان حاجی ایلخانی پسر دوم جعفرقلی خان و بی بی شاه پسند و برادر تنی حسینقلی خان ایلخانی است که در سال ۱۲۴۰ هجری قمری در تهران دیده به جهان گشود و رئیس ایل بختیاری بود.

ریاست بر ایل بختیاری

پس از قتل برادرش حسینقلی خان ایلخانی در اصفهان به دست ضل السلطان به ریاست ایل بختیاری رسیدو چندین سال ریاست ایل را برعهده داشت و در دوره ریاستش بر ایل بختیاری خدمات بسیاری به این ایل کرده و در سال ۱۳۱۷ هجری قمری بدرود حیات گفت .

فرزندان :

فرزندان امامقلی خان حاجی ایلخانی عبارتند از :


۱- محمد حسن خان ملقب به سردار مفخم سپهدار ۲-غلامحسین خان ملقب به شجاع السلطنه ،شهاب السلطنه ، سردار محتشم ۳-لطفعلی خان امیر مفخم ۴-علی اکبر خان ملقب به سالار اشرف ۵-سلطان محمد خان ملقب به سردار اشجع و معین همایون ۶-نصیر خان ملقب به صارم الملک و سردار جنگ ۷-محمدرضا خان ملقب به سردار فاتح ۸-محمود خان ملقب به هژیر السلطان

منبع :

بختیاری و نفت نوشته علیرضا ابطحی



شاید نام علیقلی خان سردار اسعد  ذهن من و شما و دیگران را ببرد به سمت جنگ ، فتح ، لشگر ، کابینه یا  مشروطه اما سردار اسعد بختیاری علاوه بر آنچه که از دلیری ها و رشادت ها و سیاست ورزی هایش که می دانیم ، مردی بود متین ، فهمیده ، بلند نظر و مروج چاپ کتاب .


به تشویق و حمایت او کتابهای زیادی هم چون سفرنامه های برادران شرلی ، تاورنیه و کتابهای آبی انگلیس درباره ی ایران به فارس ترجمه شد .  


با حمایت و پشتیبانی او گروهی از جوانان بختیاری برای تحصیل به کشورهای اروپایی روانه شدند(که تاثیرش به وضوح در سالهای بعد از آن در میان فرهیختان کشور مشاهده می شود) .


از طرفی سردار اسعد به زبان فرانسه مسلط بود و خودش هم دستی بر ترجمه داشت ، از جمله کتابهایی که شاید برای علاقه مندان به حوزه ادبیات جالب باشد رمان هایی است از الکساندر دوما که به دست سردار اسعد به فارسی ترجمه شد .


از کتابهایی که از این مرد بزرگ به یادگار مانده می شود چندتایی را نام برد:


?-تاریخ حمیدی(داستان تاریخی درباره سلطان عبدالحمید) اثر پیرکیارد ????ق .


?- خلاصه الاصار فی التاریخ البختیار (شرحی بر تاریخ بختیاری که که ملک الموریخ نیز در تنظیم آن سهیم بوده است).


?- دختر فرعون اثر الکساندر دوما ???? ق.


?- عشق پاریس اثر الکساندر دوما ???? ق.


?- غاده الانگلیس(بولینا) اثر جرجی زیدان ???? ق.


?- هانری سوم ???? ق .


?- هرمس مصری ????ق.


سردار اسعد بختیاری ، عکس از ویکی پدیا


البته سردار اسعد همانطور که گفته شد مشوق و حامی ترجمه بسیاری از کتاب ها نیز بوده است که به اختصار در اینجا از چندتایی از آنها نام می برم:


پل و ورژنی اثر دوسن پیر ،ترجمه ابراهیم نشاط . تاجگذاری شاه سلیمان صفوی اثر شاردن ، ترجمه مترجم السلطنه . سرگذشت کوروش کبیر اثر گزنفون، ترجمه ضیاءالدین منشی .دیل گابریل اثر اگوست ماک . روکامبول اثر بونسون دوترای ، ترجمه عین الملک . عشق بازی ناپسری کلنل فرامبر اثر پل دوکک . شوالیه دارمانتال اثر الکساندر دوما ، ترجمه محمد طاهر میرزا . مارگریت اثر الکساندر دوما ، ترجمه عبدالحسین میرزا . و .... .


برای اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب تاریخ بختیاری که به اهتمام اقای جمشید کیان فر جمع آوری شده مراجعه کنید .