آشنايي با صنايع دستي ايران

 

فصل اول - کليات

1- چگونگي پيدايش صنايع دستي را توضيح دهيد؟

در حدود 8000 سال قبل که به عصر «نوسنگي» معروف است، مردمي در منطقه وسيعي در آسياي جنوب غربي زندگي مي کردند که براي نخستين بار در گروههاي کوچک جمع آمده، در يک مکان ساکن شدند و اولين دهکده ها را به وجود آوردند. آثار به دست آمده از دوران پارينه سنگي، ميان سنگي و نوسنگي، گواه بر فعاليت انسان در ساخت ابزار و وسايل سنگي است. ابزارهايي چون تيغه هاي دندانه دار و به شکلهاي مختلف هندسي در مکانهايي مانند بيستون و غارهاي هوتو و کمربند به دست آمده است. انساني که ياد گرفته بود با کاشتن دانه هاي خوراکي مقدار بيشتري از آن را به دست آورد، ناگزير بود آن را در جايي ذخيره کند. او ظرفهايي را مي خواست که در برابر گرما و رطوبت هوا مقاومت داشته باشد و غلات، در آن فاسد نشود. از اين رو انسان دوران نوسنگي با الهام از همان شکلهاي طبيعي و با آميختن آب و خاک، اولين ظرفهاي سفالي را ساخت.

 

 

2- صنايع دستي را تعريف کنيد؟

صنايع دستي که هم مي تواند، حالت کارگاهي و هم حالت خانگي داشته باشد، همانند صنايع کوچک قابليت استقرار در شهر و روستا را دارد، بدون نياز به فن آوري پيشرفته، بيشتر متکي به تخصصهاي بومي و سنتي است و قسمت اعظم مواد اوليه مصرفي آن در داخل کشور قابل تهيه مي باشد. افزون بر اين، صنايع دستي هر دو ويژگي مصرفي و هنري را داشته، برخوردار از بينش، ذوق، انديشه و فرهنگ توليد کننده نيز هست و در مجموع آن را يک «هنر- صنعت ناميده اند».

 

 

3- صنايع سنگين را تعريف کنيد؟

صنايع سنگين زمينه ساز توسعه اقتصادي هر کشور است و از آن به عنوان «صنايع مادر» نيز ياد مي شود؛ نيازمند سرمايه گذاري بسيار زياد، ماشين آلات و تجهيزات عمده نيروي انساني و برخوردار از تخصصهاي فني مي باشد.

 

 

4- صنايع سبک را تعريف کنيد؟

صنايع سبك در مقايسه با صنايع سنگين، نيازمند تجهيزات و به همان نسبت سرمايه کمتر و نيروي انساني با تخصصهاي نسبتاً پايين است. لازمه استقرار آن، بهره گيري از ماشين آلات خودکار و نيمه خودکار است.

 

 

5- ويژگيهاي صنايع دستي ايران را نام ببريد؟

1. صنايع دستي ايران محملي براي ميراث فرهنگي و هنري اين مرز و بوم است که ريشه در اعتقادات مذهبي و باورهاي قومي و نيز قوه ابتکار و خلاقيت استادکاران ايراني دارد.

2. امکان تأمين قسمت عمده مواد اوليه مصرفي از منابع داخلي؛

3. همانند و شبيه نبودن اين فرآورده هاي توليد به يکديگر؛

4. انجام قسمتي از مراحل اساسي توليد به وسيله دست و ابزار و وسايل دستي؛

5. خود مصرفي بودن بخش عمده توليد و برآورده ساختن نيازهاي داخلي؛

 

 

6- ويژگيهاي صنايع دستي را از نظر اقتصادي توضيح دهيد؟

1. سهولت ايجاد مراکز توليد؛

2. بي نيازي به سرمايه هاي کلان؛

3. اشتغال زا بودن اين «هنر - صنعت»؛

4. وجود ارزش افزوده بالا؛

5. جنبه هاي کاربردي و تزئيني؛

6. داشتن زمينه اي مناسب براي جلب جهانگرد و صادرات؛

 

 

7- طبقه بندي صنايع دستي ايران را نام ببريد؟

1. طراحي سنتي و نگارگري

6. هنرهاي مرتبط با فلز

11. رودوزي ها و بافتني ها

2. سفالگري و سراميک سازي

7. هنرهاي مرتبط با چوب

12. سنگ تراشي و حکاکي روي سنگ

3. بافته هاي داري

8. رنگرزي و چاپ سنتي

13. حصير بافي

4. نساجي سنتي

9. صحافي و جلد سازي سنتي

14. فرآورده هاي پوست و چرم

5. شيشه گري

10. آثار لاکي و روغني

15. ساير صنايع دستي

 

 

 آشنايي با صنايع دستي ايران

 

 

فصل دوم - دستبافهاي سنتي

1- دستباف را تعريف كنيد؟

آنچه به وسيله دست يا به کمک وسايل ساده بافته مي شود، «دستبافت» ناميده مي شود.

 

 

2- بافته هاي دستي چند گونه اند؟ نام ببريد.

دو گونه اند:

1. بافته هاي دستگاهي

2. بافته هاي داري

 

 

3- بافته هاي دستگاهي و بافته هاي داري را تعريف کنيد.

بافته هاي دستگاهي محصولاتي است که با کمک دستگاههاي بافندگي دو وردي، چهار وردي، ژاکارد و نظير آنها توليد مي شود؛ مانند پارچه هاي ساده و نقش دار، زري. بافته هاي داري، دستبافهايي است که با کمک دارهاي افقي و عمودي بافته مي شود. اين محصولات، دو دسته اند: بافته اي داري پرز دار مانند قالي و بافته هاي داري بدون پرز مانند گليم.

 

 

4- دستگاههاي بافندگي پارچه به چند گروه تقسيم مي شوند؟

1. دستگاههاي بافندگي ساده باف :

که به آنها دستگاههاي «دورد دار» نيز مي گويند، براي بافت پارچه هايي با نقوش هندسي و راه راه به کار مي رود.

 

2. دستگاههاي بافندگي دستوري و ژاكارد :

براي بافت انواع پارچه با نقوش غير هندسي استفاده مي شود؛ مانند دستگاههاي ترمه بافي، زري بافي و مخمل نقش برجسته.

 

 

5- هر دستگاه بافندگي شامل چه قسمتهايي است؟ کار هر قسمت را توضيح دهيد؟

1. وردها :

کار طبقه بندي کردن تارها را بر عهده دارد که در نقش و طرح پارچه عامل مهمي هستند.

 

2. ميل ميلکها :

ميله هاي باريکي هستند که در وسط آنها سوراخي براي عبور نخ تار وجود دارد.

 

3. ماکو :

وسيله اي است که ماسوره نخ در داخل آن قرار مي گيرد و در عرض تارها، به صورت رفت و برگشت عبور مي کند و باعث کشيده شدن پود به داخل تارها مي شود.

 

4. ماسوره :

قرقره اي کوچک است که نخ به دور آن پيچيده شده، درون ماکو قرار مي گيرد.

 

5. شانه :

وسيله اي دندانه دار است که معمولاً از چوب يا فلز ساخته مي شود و طول آن اندکي بيش از عرض پارچه است.

 

6. پدال يا رکاب :

تخته اي است که به وسيله زنجير يا نخ به وردها متصل شده، با فشار پاي بافنده وردها بالا يا پايين رفته و باعث مي شود دهانه يا دو دسته تار، باز شود و ماکو از آن عبور کند.

 

7. غلتک يا پارچه پيچ :

وسيله اي استوانه اي شکل است که در قسمت زيرين دستگاه بافندگي قرار گرفته، پارچه بافته شده به دور آن پيچيده مي شود.

 

8. متيد :

وسيله اي چوبي و گيره ماننده است که طول آن معادل عرض پارچه است و دو سر آن سوزنهايي تعبيه شده که به دو لبه پارچه فرو رفته و عرض آن را ثابت نگه مي دارد.

 

9. ساير ابزار و وسايل کمکي :

بافندگان معمولاً از يک دستگاه ماسوره پيچي و يک دستگاه چله دواني و يک دفتين نيز استفاده مي کنند.

 

 

6- برخي از پارچه هاي سنتي ايران را نام ببريد؟

1. شعر

2. کرباس

3. زري

4. ترمه

5. مخمل

6. جاجيم

 

 

7- بافته هاي داري به چند گروه تقسيم مي شوند؟

1. بافته هاي داري پرزدار مانند انواع قاليها و گبه؛

2. بافته هاي داري بدون پرز مانند انواع گليم؛

 

 

8- قالي چيست؟

قالي، بافته اي است از هزاران گره کوچک که به مدد سرپنجه هاي قالي بافان هنرمند بر خامه و نخ، زده مي شود تا محصولي ساخته و پرداخته شود که علاوه بر جنبه هاي مصرفي، هنر را در مقياس وسيع، مطرح و متجلي سازد.

 

 

9- مصالح و وسايل مورد نياز در قالي بافان را نام ببريد؟

مصالح : پنبه، پشم، ابريشم

وسايل : دار قالي، قلاب، کاردک، سيخ پودکشي، دفه و دفتين، شانه، قيچي، نقشه قالي

 

 

10- چند نوع دار وجود دارد؟ هر کدام را جداگانه تعريف کنيد؟

1. دار افقي

2. دار عمودي

 

دار افقي :

دستگاهي است بسيار ساده که به موازات زمين، به فاصله 30 سانتي متري نصب مي شود و شامل دو قطعه چوب استوانه اي با طول 5/1 برابر عرض قالي مورد نظر است که در بالا و پايين قرار مي گيرد و سر اضافي آن به وسيله چهار عدد ميخ چوبي يا فولادي بزرگ که در زمين کوبيده شده، مهار مي گردد.

 

دار عمودي :

که شکل تکامل يافته دارهاي ابتدايي است، چارچوب مستطيل شکلي دارد که به طور عمودي بر سطح زمين مستقر مي شود. اين نوع دار از دو عدد چوب استوانه اي صاف و محکم که به طور موازي يکي در بالا و يکي در پايين قرار دارد و دو عدد چوب ديگر که حالت ستونهاي دستگاه را دارند (راست روها) تشکيل شده است.

 

 

11- گوه، چوب کوجي و چوب هاف را تعريف کنيد؟ (شکل صفحه 18)

گوه :

قطعه چوب گونيا شکلي است که براي محکم کردن دو طرف زيردار، در شکاف پايين راست روها کوبيده مي شود. در موقع شل کردن چله ها و پايين کشي قالي کوهها را بيرون مي آورند.

 

چوب کوجي :

چوبي است استوانه اي شکل به اندازه عرض دار قالي که براي تنظيم و تفکيک نخهاي چله و جلوگيري از کجي قالي به کار مي برند.

 

چوب هاف :

باريک تر از چوب کوجي است، در بالاي آن قرار مي گيرد و در زمان پود دادن براي زير و رو کردن چله ها از آن استفاده مي شود.

 

 

12- سيخ پودکشي، دفه و دفتين و شانه را تعريف کنيد؟ (شکل صفحه 19)

سيخ پودکشي :

تسمه فلزي نازک و باريکي است که سر آن حالت قلاب دارد و براي پودکشي در روش بافت ترکي از آن استفاده مي شود.

 

دفه و دفتين :

ابزارهايي هستند که براي کوبيدن پود و ريشه هاي بافته شده از آنها استفاده مي شود. در روش فارسي از نوع سنگين آن که پره هاي بيشتري دارد استفاده مي شود که به آن «دفتين» مي گويند. در روش ترکي نيز «دفه» به کار مي برند.

 

شانه :

وسيله اي است که براي کرک گيري و جلو کشي ريشه هاي زده شده در حين بافت به صورت شانه کردن به کار مي روند.

 

 

13- نقشه قالي چگونه طرحي است؟

طرحي است که به وسيله طراحان و نقشه پردازان روي کاغذ شطرنجي رسم مي شود. گاهي نيز از يک قالي بافته شده به عنوان نقشه استفاده مي شود. يکي از مهمترين عناصر هنري قالي ايران، طرحهاي آن است. تنوع و زيبايي اين طرحها شهرت جهاني دارد و حاکي از ذوق، سليقه فرهنگ و اعتقادات هنرمندان اين مرز و بوم است.

 

 

14- مراکز مهم توليد قالي در ايران را نام ببريد؟

1. قالي با چله ابريشم :

در شهرستانهاي اصفهان، قم، ساوه، مراغه، زنجان و بناب بافته مي شود.

 

2. قالي با چله نخي ظريف :

در شهرستانهاي اصفهان، تبريز، نايين، کرمان، کاشان و بيجار توليد مي شود.

 

3. قالي با چله نخي نسبتاً ظريف :

در اراک، چهار محال و بختياري، مشهد، سبزوار، سيستان و بلوچستان توليد مي شود.

 

4. قالب با چله نخي و پشمي :

در ميان عشاير ايران، قشقايي ها، بختياري ها، ايل بوير احمد و ترکمن ها رواج دارد.

 

 

15- گبه چيست؟ ويژگيهاي بافت گبه را توضيح دهيد؟

واژه گبه به معني «زمخت و درشت» نام مشهورترين فرش اصيل درشت بافت عشايري است. بافتن گبه با طرحهاي ذهني و ابتکار هندسي و نقشهاي حيوانات به ويژه شير، پلنگ، اسب، گوزن و انسان انجام مي شود پشم مصرفي در بافت گبه خودرنگ است و معمولاً از سه تا چهار رنگ تجاوز نمي کند.

 

 

16- گليم چيست؟

در ابتدا به جامه درشت پشمين، گليم مي گفتند ولي در حال حاضر، گليم، بافته اي است داري و بدون پرز که با نخ پشمي، پنبه اي يا کنفي، با درگيري تار و پود بافته مي شود. به اين ترتيب که از نخ پنبه اي به عنوان تار و از نخ پشمي رنگارنگ به عنوان پود استفاده مي شود. در گليم بافي، نقشه کاربرد چنداني ندارد. گليم هاي هر منطقه طرح و رنگ ويژه اي دارد که با توجه آن از بافته هاي مناطق ديگر مجزا مي شود.

 

 

17- گليم هاي ايراني به چند شيوه ساخته مي شود؟

1. شيوه پودگذاري

2. شيوه پود پيچي

 

 

18- شيوه پودگذاري را توضيح دهيد؟

در اين شيوه، تنها از نخ تار و نخ پود براي بافت گليم استفاده مي کنند. پودهاي رنگارنگ را از زير و روي رشته هاي تار مي گذرانند. با تغيير رنگهاي پود است که نقشها پديدار مي شود و هر دو رويه گليم، صاف، هموار و همرنگ است.

 

 

19- شيوه پود پيچي را توضيح دهيد؟

در اين شيوه، علاوه بر نخ تار و نخ پود، از پود نازک نيز در بافت گليم استفاده مي شود و در واقع پود به حالت پيچش از ميان نخهاي تار عبور کرده، سپس با عبور پود نازک و کوبيدن آن با شانه، عمل درگيري نخهاي تار و پود قطعي مي شود. اين شيوه بافت که بسياري از صاحبنظران آن را حد واسطي ميان گليم بافي و قالي بافي و در واقع منزلگاه تکامل گليم بافي به قالي بافي دانسته اند.

 

 

آشنايي با صنايع دستي ايران

 

 

فصل سوم - سفالگري

1- مراحل تاريخي هنر سفالگري را بيان کنيد؟

تاريخ آثار سفالي به دست آمده از گنج دره تپه و غار کمربند به حدود 8000 سال قبل از ميلاد مي رسد. اين سفالها دست ساز بوده در ساخت آنها فقط از خاک موجود در طبيعت استفاده شده است.

 

در مرحله دوم (هزاره پنجم و ششم قبل از ميلاد) به سفالهاي «چشمه علي»، «تپه زاغه»، «تپه سيلک» و «اسماعيل آباد» برمي خوريم که مانند سفالهاي دوره اول خشن، با شکلها و تزئينات ساده، در اندازه هاي کوچک و با پخت ناقص ساخته شده اند. در ساخت آنها براي چسبندگي بهتر گل، از کاه خرد شده يا علف خشک استفاده کرده اند. در دوره بعد به واسطه استفاده «چرخ سفالگري» سفالها، ظرافت بيشتري پيدا کرده اند.

 

 

2- لعابکاري از کجا به ايران آورده شد؟

لعابکاري را «کاسيتها» از بابل که قرنها در تصرف آنها بود به ايران آوردند. قديمي ترين نمونه تزئينات سفالي لعابداري که در ايران به دست آمده به «معبد چغازنبيل» و عهد عيلام ميانه منسوب است.

 

 

3- اولين ماده مصرفي در ساخت ظروف سفالي چيست؟

گل رس يا خاک رس

 

 

4- خاک رس به چند صورت در طبيعت وجود دارد؟

1. خاکهاي اوليه :

خاکهايي است که در کنار سنگهاي مادر رسوب نموده، به وسيله آب يا باد جابه جا نشده، به طور نسبي خالص باقي مانده است.

 

2. خاکهاي ثانويه :

خاکهايي است که بر اثر عوامل طبيعي مانند باد و باران و جريانهاي موقت يا دايمي رودخانه ها از محل اوليه منتقل و در اين جا به جايي با مواد آلي و اکسيدهاي مختلف مخلوط شده است. اين نوع خاکها در مقايسه با خاکهاي اوليه خلوص کمتري دارند اما از چسبندگي بيشتري برخوردار است.

 

 

5- موارد و مصالح مورد استفاده در سفالگري از نظر کميت فيزيکي به چند دسته تقسيم مي شوند؟

1. مواد اوليه پلاستيک (شکل پذير يا رُسها) :

به خاکهايي گفته مي شود که خاصيت «پلاستي سته» دارند. يعني خاصيتي که ماده را قادر مي سازد تا در اثر يک نيروي خاري بدون شکست و گسستگي تغيير شکل داده، بعد از حذف يا کاهش نيرو، همچنان شکل خود را حفظ کند.

 

2. مواد اوليه غيرپلاستيک :

خاصيت تغيير شکل ندارند.

 

 

6- مواد اوليه غير پلاستيک به چند دسته تقسيم مي شوند؟

1. پر کننده ها :

مانند سيليس، سنگ چخماق و تالک، مواد غيرپلاستيکي هستند که به بدنه افزوده مي شوند. معمولاً داراي نقطه ذوب بالا و مقاومت شيميايي خوبي هستند.

 

2. گداز آورها :

مانند فلدسپات، اکسيدهاي سديم، پتاسيم، بور يا باريم که در بدنه و لعاب سازي به کار مي رود. گداز آورهاي مورد استفاده در سراميک سازي، بسيار متنوع اند.

 

 

7- ابزار و وسايل توليد را نام ببريد؟ کار هر يک از توضيح دهيد؟

سنگ خرد کن :

براي تبديل قطعه هاي سنگ بزرگ به خرده سنگ استفاده مي شود.

 

آسياب :

براي پودر کردن مواد معدني به کار مي رود.

 

الک :

براي دانه بندي، تميز کردن و جداسازي مواد از يکديگر از الک استفاده مي کنند.

 

مخلوط کن :

به هم زدن دوغابهاي سراميکي و ورز دادن خمير سراميک با مخلوط کن انجام مي گيرد.

 

خشک کن :

براي خشک کردن دوغاب بدنه هاي خام قبل از پخت آنها را در خشک کن قرار مي دهند.

 

کوره :

بدنه هاي خام و لعابدار را در کوره مي پزند.

 

چرخ سفالگري :

براي ساخت ظرفهاي سفالي از چرخ سفالگري استفاده مي شود.

ابزار کوچک چرخکاري: وسايلي است که براي شکل دادن ظرفهاي سفالي، هنگام چرخ کاري به کار مي رود.

 

 

8- روشهاي توليد سفال را نام ببريد؟

1. روشهاي دست ساخت

2. روشهاي ساخت ظروف با چرخ سفالگري

3. روش ساخت دوغابي

 

 

9- روشهاي دست ساخت را توضيح دهيد؟

اين روش بيشتر حالت حجمي دارد و مانند مجسمه سازي در آن عمل مي شود. روشهاي توليد دستي به گونه هاي زير قابل اجراست:

1. فشاري :

در اين روش ابتدا مقداري گل را به صورت گلوله اي در آورده، سپس با انگشت شست، سوراخي در وسط آن ايجاد مي کنند. با گردش انگشت شست در سوراخ، دهانه ظرف را باز نموده، سپس با کمک ساير انگشتان، شکل دلخواه را به وجود مي آورند.

 

2. مارپيچ يا فتيله اي :

پس از ورز دادن گِل و پهن کردن آن به وسيله وردنه يا دست، آن را گلوله نموده، به صورت فتيله در مي آورند. سپس نوارهاي گل را به شکل دلخواه روي هم قرار داده، با ليسه صاف مي کنند تا شکل مورد نظر به دست آيد.

 

 

10- روش ساخت ظروف با چرخ سفالگري را توضيح دهيد؟

در ساخت ظروف با چرخ سفالگري دو نوع چرخ به کار مي رود:

1. چرخ سفالگري کُند :

ساده ترين شکل آن دو صفحه چوبي است که زير صفحه بالايي حالت مقعر دارد، به طوري که صفحه زيرين، ثابت است و صفحه رويي مي چرخد و گل را شکل مي دهد.

 

2. چرخ سفالگري تند :

با  استفاده از اين چرخ، سفالگر به کمک پا، صفحه زيرين يا طبق چرخ را به گردش در آورده، با دو دست گل را در صفحه رويي شکل مي دهد. اين روش در سفالگري بيشترين توليد را به خود اختصاص داده است.

 

 

11- روش ساخت دوغابي را توضيح دهيد؟

در شکل دادن فرآورده هاي سراميکي از ابزاري به نام قالب استفاده مي شود. نکته اساسي، تفاوت جنس قالب و خاصيت فيزيکي بدنه مورد استفاده است.

 

 

12- روش پرس خمير در قالب را توضيح دهيد؟

در گذشته جنس بعضي از قالبها، رس پخته و روش شکل دهي به صورت پرس خمير گل در قالب بوده است. در توليد فرآورده هاي سراميکي برحسب نوع سادگي و پيچيدگي کار مي توان از انواع قالبهاي گچي استفاده کرد. اين قالبها عبارتند از ساده، يک تکه و چند تکه.

 

 

13- روش ريخته گري دوغابي را توضيح دهيد؟

در اين روش، مواد سراميکي را مي توان به شکل دوغاب درآورده و استفاده کرد. دوغاب ريخته شده در قالب گچي پس از زمان معيني به علت تماس با ديوار گچي، جداره اي را تشکيل مي  دهد. در اين هنگام دوغاب اضافي از قالب تخليه مي شود.

 

 

14- کار پرداخت به چه منظور صورت مي گيرد؟

سفالگراني که با چرخ، کار مي کنند، يک روز پس از ساخت ظروف، کار «پرداخت» را به ويژه براي قسمتهاي بيروني ته ظرف با ابزار روي چرخ انجام مي دهند. پرداخت کردن ظروف به سفالگر، اين امکان را مي دهد که قسمتهاي اضافي و زيادي بدنه را تراشيده، علاوه بر يکنواختي در ضخامت بدنه، براي ظرف پايه کف حلقوي ايجاد کند.

 

 

15- انواع تزئين بدنه هاي سراميکي را نام ببريد؟

1. تزئين روي بدنه خام

2. تزئين با رنگ و لعاب

 

 

16- تزئين روي بدنه خام به چند روش صورت مي گيرد؟

الف) نقش بريده يا مشبک :

بريدن نقش به وسيله ابزار برنده و نيز از روي بدنه خام را «نقش بريده» مي نامند.

 

ب) نقش کنده يا حکاکي :

کندن نقش بر روي سطح بدنه خام را «نقش کنده» مي نامند.

 

ج) نقش افزوده يا برجسته کاري :

افزودن نقش بر روي بدنه خام را نقش افزوده مي نامند.

 

 

17- تزئينات با رنگ و لعاب به چه صورتي انجام مي شود؟

تزئينات نهايي روي بدنه هاي سراميکي با اکسيدهاي رنگي انجام مي شود. تزئين به وسيله لعابهاي رنگي، چهار گونه است:

1. سفالينه هاي يک رنگ :

از متداول ترين ظروفي است که ساخت آن تقريباً از ابتداي هزاره اول قبل از ميلاد مورد توجه قرار گرفته است. در دوره اسلامي پوشش ظروف با لعاب يکرنگ ادامه پيدا کرده و رنگهاي لاجوردي، آبي، سبز، زرد، قهو ه اي و بيشتر از همه لعاب فيروزه اي ديده مي شود.

 

2. تزئين زير لعاب :

در اين نوع تزئين معمولاً نقاشي، کنده کاري يا نقش برجسته در زير لعاب ديده مي شود.

 

3. نقاشي هفت رنگ :

سفالگران دوره سلجوقي پس از موفقيت در ساخت ظرفهاي مختلف به نوعي سفالينه که بين هنرمندان اسلامي به «نقاشي رو لعاب» يا «هفت رنگ» معروف است، دست يافتند. امروزه از اين روش در ساخت ظروف و به ويژه کاشي در ابعاد وسيع استفاده مي شود.

 

4. کاشي لعاب پران :

بر روي سر در مسجد نطنز نوار کتيبه اي با زمينه نخودي و حرف فيروزه اي مشاهده مي شود. اين کتيبه که ساخت آن به شيوه «لعاب پران» مشهور است، استفاده زيادي در تزئينات ظريف کاشي کاري دارد.

 

 

18- کوره هاي سفالي به چند گروه تقسيم مي شوند؟

1. کوره هاي ابتدايي :

که اجاق و اتاق آنها از هم جدا نيست يعني مواد سوختي هم در همان محلي قرار دارد که سفالها براي پختن، چيده مي شود. کنترل ما در اين کوره ها مشکل، اتلاف حرارت زياد، ضايعات کوره نيز زياد و غير قابل پيش بيني است.

 

2. کوره هاي پيشرفته :

که اجاق و اتاق کوره از يکديگر جداست. اين کوره ها چه در داخل زمين و چه در روي آن ساخته شوند، حرارت آنها قابل کنترل و ضايعات آنها قابل پيش بيني است.

 

 

19- عوامل مؤثر در پخت سفال را ذکر کنيد؟

خروج يا تبخير آب فيزيکي و شيميايي مواد، سوخت مواد آلي، تکميل سوخت بدنه، واکنشهاي شيميايي، تغييرات حجمي فشار کوره.

 

 

آشنايي با صنايع دستي ايران

 

 

فصل چهارم - مصنوعات چوبي

1- چرا زمان ساخت نخستين مصنوعات چوبي معين نيست؟

زيرا چوب ماده اي است، آسيب پذير که شرايط مختلف جَوّي، محيطي و گذشت زمان بر روي آن تأثير مستقيم و غيرمستقيم داشته، آن را فرسوده و به تدريج نابوده مي کند. بنابراين تاريخ و زمان مشخصي در مورد استفاده انسان از اين ماده در دست نيست.

 

 

2- چه شواهدي از کاربرد در زمان هخامنشيان در دست است؟ دو مورد بيان كنيد.

داريوش در فرمان بنياد شهر شوش مي گويد: «تخته و چوب يکا از گاندرا و کرمانيا آورده شد)». واژه (يکا) در زبان فارسي همان درخت جگ است که چوبي قهوه اي رنگ و سخت دارد. از اين نقش برجسته قصر آپادانا در دوره هخامنشي آشکار مي شود که چوب را براي استفاده کاربردي و تزئيني در دوران مادها نيز به کار مي گرفتند. در قسمتي از اين نقش برجسته يک درباري ماد در حال حمل يک صندلي چوبي مشاهده مي شود که مربوط به سده پنجم پيش از ميلاد است.

 

 

3- ساسانيان به چه منظور در ساختن ديوارها از (کلافهاي چوبي) استفاده مي کرده اند؟

در زمان ساسانيان استفاده از چوب در ساختمان رواج بسيار داشته است. به ويژه استفاده از کلافهاي چوبي در ميان ديوارها به منظور استحکام بخشيدن رايج بوده است.

 

 

4- جنسيت کاري را تعريف کنيد؟

واژه منبّت از نبات به معني گياه، گرفته شده است و در اصطلاح به نقش برجسته و کنده کاري روي چوب گفته مي شود.

 

 

5- ابزار و وسايل مورد نياز در منبّت کاري را نام ببريد؟

1. مغار

2. چکش چوبي (تخماق)

3. ديگر وسايل و ابزار

 

 

6- مغار را تعريف کنيد و انواع آن را ذکر کنيد؟

مغار: تيغه اي است فولادي با دسته چوبي يا پلاستيک فشرده که در مقابل ضربه، مقاوم است. مغارها به چهار گروه تقسيم مي شوند:

1. مغارهاي تخت :

که تيغه اي تخت با لبه برش صاف دارد و براي دوربري خطوط و کنده کاري زمينه منبّت استفاده مي شوند.

 

2. مغارهاي نيم واز :

که داراي تيغه اي ناوداني شکل با لبه برش هلالي است و براي دوربري قسمتهاي منحني شکل و ساخت و ساز استفاده مي شود.

 

3. مغارهاي لگويي :

با تيغه اي ناوداني شکل و لبه برش نيم دايره است و از آن براي دوربري قسمتهاي دايره اي شکل و ساخت و ساز نقوش استفاده مي شود.

 

4. مغار شفره :

با تيغه اي ناوداني با لبه برش به شکل هفت است و از آن براي شيار زدن و دوربري اوليه نقوش استفاده مي شود.

 

 

7- چکش چوبي چه کاربردي دارد؟

چکش چوبي وسيله اي است که از يک دسته و يک سر چوبي درست شده و منبت کاران براي ضربه زدن به سردسته مغار از آن استفاده مي کنند.

 

 

8- مراحل توليد منبت را توضيح دهيد؟

1. انتخاب و آماده نمودن طرح و قطعه چوب مناسب براي منبت کاري؛

 

2. انتقال طرح روي چوب :

که از طريق چسباندن طرح روي چوب، طراحي مستقيم، کپي کردن طرح، گرده کردن طرح روي چوب مورد نظر انجام مي  گيرد.

 

3. دوربري :

براي شکل گيري نقش منبت، ابتدا دوربري و سپس زمينه ي اطراف نقوش را کنده کاري مي کنند.

 

4. کنده کاري :

با استفاده از مغاز تخت، ابتدا چوب اضافي کناره هاي زمينه کار و در نهايت چوب اضافي بخشهاي مياني زمينه را برمي دارند.

 

5 . ساخت و ساز و روسازي :

پس از تراشيدن زمينه کار، با مغار مناسب، ساخت و ساز را شروع مي کنند.

 

 

9- معرق چوب چيست؟

معرق چوب تلفيق و ترکيبي است از انواع چوبهاي خودرنگ، مواد و مصالحي مانند استخوان، صدف، روي، مس، عاج، خاتم و غيره که در روي سطح چوبي، نقشي را به وجود مي آورد.

 

10 - چه مواد مصالحي در ساخت معرق چوب کاربرد دارد؟

مواد و مصالحي که در ساخت معرق چوب به کار مي رود، به دو گروه چوبي و غير چوبي تقسيم مي شوند:

1. مواد و مصالح چوبي :

در معرق چوب از انواع چوب خودرنگ مانند گردو، چنار، عناب، نارنج، سنجد، زبان گنجشک، راش، گلابي، فوفل و بسياري از چوبهاي ديگر، بنا به طرح مورد نظر و سليقه معرق کار انتخاب و استفاده مي شود.

 

2. مواد و مصالح غير چوبي :

هنرمند معرق کار، بنا به ذوق و سليقه خود و طرح کار مي تواند از مصالح ديگري مانند عاج، استخوان، صدف، فيبرهاي مصنوعي، خاتم، مس و برنج استفاده کند.

 

 

11- ابزار و وسايل مورد نياز در ساخت معرق چوب را بيان کنيد؟

1. ميز کار :

که بايد متناسب با قد معرق کار باشد.

 

2. تخته پيشکار :

تخته اي کوچک و معمولاً نئوپان يا هفت لايي است که در جلوي آن شکافي به شکل هفت وجود دارد.

 

3. کمان اره :

که اره مويي بر روي آن بسته مي شود.

 

4. اره مويي :

تيغه اي برنده و بسيار ظريف است که اندازه هاي مختلفي دارد.

 

5. در معرق کاري ابزار و وسايل ديگري مانند چوبساي، چکش، ميخ سايه، ميخ کش، تيزک و رنده به کار مي رود.

 

 

12- روش توليد معرق چوب را توضيح دهيد؟

1. رنگ بندي :

طرح مورد نظر را با توجه به رنگ، بافت و جنس مصالح مورد استفاده در معرق، رنگ بندي مي کنند.

 

2. علامت گذاري و خُرد کردن طرح :

با توجه به رنگ بندي، طرح مورد نظر را علامت گذاري و شماره گذاري نموده، خرد کرده، بر اساس نوع مصالح، دسته بندي مي کنند.

 

3 . برش کاري :

هر قطعه طرح را با اره مويي به دقت مي برند.

 

4. جفت و جور کردن :

همه قطعه هاي طرح را مطابق علامت گذاري، کنار هم چيده، به يکديگر مي چسبانند، سپس در محل مربوطه روي زير کار پرس مي کنند.

 

5. پر کردن زمينه با چوب :

معرقي که زمينه آن با چوب پر مي شود، معرق «زمينه چوب» نام دارد.

 

 

13- معرق منبت چيست؟

به معرقي که نقشهاي آن برجسته است، معرق منبت گفته مي شود. براي ساخت معرق منبت ابتدا همه قطعه ها را مانند معرق مي بُرند و بعد آنها را به طور مجزا به شيوه منبت کاري ساخت و ساز نموده، کنار يکديگر جفت و جور مي کنند. در پايان کار، قطعه ها را روي زير کار در محل مربوطه نصب مي کنند.

 

 

14- خاتم سازي را تعريف کنيد؟

هنر آراستن سطح اشياء، به صورتي شبيه موزاييک، با مثلثهاي کوچک و طرحهاي گوناگون، خاتم سازي است. خاتم همواره به صورت اشکال منظم هندسي بوده است. اين اشکال هندسي را با قرار دادن مثلثهاي کوچک در کنار هم نقش بندي مي کنند. هر چه مثلثها ريزتر و ظريفتر باشند، خاتم مرغوبتر است.

 

 

15- مهمترين شاهکارهاي خاتم دوره صفويه را نام ببريد؟

از شاهکارهاي خاتم دوره صفويه مي توان صندوق مرقد امام موسي کاظم (ع)، صندوق مرقد امام حسن عسگري (ع) و ضريح حضرت سيد علاء الدين حسين در شيراز را نام برد.

 

 

16- گره چيني را تعريف کنيد؟

گره چيني چوب از هنرهاي ظريفي است که از اوايل دروه اسلامي در ايران رايج بوده است. گره ها اتصالات کوچکي از چوب هستند که به صورت زبانه اي به يکديگر قفل مي شوند و نقشهاي زيبايي را به وجود مي آورند، که هرچه ظريفتر باشند، از نظر هنري ارزش بيشتري دارند.

 

 

17- ابزار و وسايل مورد نياز براي ساخت گره را ذکر کنيد؟

از چوب چنار، گردو، نارنج، گلابي و عناب براي ساخت گره چيني استفاده مي شود. ابزاري که براي ساخت گره، مورد استفاده قرار مي گيرد تقريباً همان ابزاري است که در يک کارگاه درودگري وجود دارد؛ مانند: انواع اره، رنده، گيره، ميز کار، خط کش و ...

 

 

18- روش توليد گره چيني را توضيح دهيد؟

1. تعيين اندازه کار؛

2. طراحي و رسم گره مورد نظر بر اساس اندازه کار که نياز به تجربه و تسلط و وقت دارد.

 

3. الگو برداري :

از روي قسمتهاي مورد نياز گره رسم شده، الگو يا قالب برداشته مي شود.

 

4. ساخت چارچوب :

چارچوب در اندازه مورد نظر ساخته مي شود.

 

5. برش چوب آلتها :

براي ايجاد نقش گره، چوبها به ضخامت بند رسم شده بريده مي شود.

 

6. واگرفتن قالب روي چوب آلتها :

به تعداد مورد نياز چوبهاي واگيره، از قالبهاي آماه شده، تهيه مي شود.

 

7. نشان کردن آلتها :

به وسيله اره پشت بنددار، زوايه هاي اتصالات روي چوب آلتها برش مي خورد.

 

8. ابزار زدن روي آلتها :

با رنده ابزار، روي آلتها ابزار مي زنند.

 

9. ساخت اتصال آلتها :

دو سر هر يک از آلتها فاق و زبانه مي شود.

 

10. چيدن آلتها :

چيدن گره و درگير نمودن اتصالهاي ساخته شده، آخرين مرحله کارگر چيني است.

 

 

19- خراطي، چه هنري است؟ تعريف کنيد؟

خراطي، ساختن اشياء از چوب است که سابقه اي بسيار طولاني دارد. بقاياي نقش برجسته هاي کاخ داريوش در تخت جمشيد نشان مي دهد که تخت و چهار پايه و عود سوز آن به شويه خراطي تهيه شده است.

 

 

20- در حصير بافي از چه مواد و مصالحي استفاده مي شود؟

انواع ني، بوريا، علف، ساقه برگي نخل، پوست بعضي از درختان، ترکه بيد يا درختان ديگر در بافتن حصير به کار مي رود.

 

 

21- حصير به چند روش بافته مي شود؟ (شکل صفحه 58)

حصير به طور عمده با دو روش «مارپيچ» و «درهم بافته يا مشبک» بافته مي شود.

 

 

22- روش حصيربافي مارپيچ را توضيح دهيد؟

اين روش از دو عنصر تشکيل شده است: پايه و باريکه يا نواري که براي دوختن آن به کار مي رود. «پايه» قطعه اي طويل و انعطاف پذير و معمولاً با مقطع دايره يا بيضي است که از دسته اي علف، پوست درخت، چندين ترکه يا ترکيبي از آنها تشکيل مي شود، براي بافتن سبد پس از مارپيچ کردن پايه به دور خود، آن را با نواري از جنس علف يا تراشه محکم مي کنند. در صورت مرکب بودن پايه، آن را به هم مي بندند و هر مارپيچ را به ديگري متصل مي کنند. روش مارپيچ مناسب ساختن بسياري از شکلهاي مدوّر است.

 

 

23- روش درهم بافته يا مشبک را توضيح دهيد؟

نوع ساده اين بافت از به هم بافتن دو گروه نوار از ماده مصرفي به وجود مي آيد که معمولاً به شيوه تار و پود عمود بر يکديگر قرار مي گيرند. اما گاهي ممکن است از زاويه قائمه خارج شوند. تارها از نظر ضخامت و انعطاف با پودها يکسانند اما رنگ آنها مي تواند متفاوت باشد. در اين روش، تنوع کمي وجود دارد که در ميزان ظرافت توليدات آن به چشم مي خورد. اين روش در تهيه ظروف و زيراندازها به کار مي رود.

 

 آشنايي با صنايع دستي ايران

 

فصل پنجم - مصنوعات فلزي

1- سير تحول ساخت «مصنوعات فلزي» را بيان کنيد؟ (شکل صفحه 64)

مردم نواحي بمپور، شهداد، تل ابليس، تپه سيلک و تپه زاغه از حدود هفت هزار سال پيش با ساخت اشياي فلزي، به ويژه اشياي مسي آشنا بوده اند. پس از کشف فلزات ديگر، فلزکاران با افزودن قلع به مس آلياژ سختي به دست آوردند و به دنبال آن عصر مفرغ آغاز شد که قدمت آن به حدود سه هزار سال قبل از ميلاد مي رسد. با تشکيل حکومت هخامنشي هنر فلزکاري تحول يافت و جايگاه ويژه اي در صنعت اين دوره پيدا کرد. هنر فلز کاري در دوره ساماني هنري درباري بود که هنر مردمي را نيز تحت تأثير خود قرار داد. در اوايل دوره اسلامي استفاده از آلياژهاي مختلف رايج شد. در دوره صفويه علاوه بر آلياژها، از آهن و فولاد نيز اشيايي نفيسي با تزئين طلاکوبي ساخته شد. تا چندي پيش اشياي فلزي بسياري چون سيني، دوري، کاسه، آينه و شمعدان و بسياري ابزار و لوازم ديگر که روشهاي ساخت و تزئين هر يک از آنه نيز متفاوت بود، ساخته مي شود.

 

 

2- هنر دواتگري را تعريف کنيد؟

ساخت اشياي فلزي به روش سرد به «دواتگري» معروف است که شايد بتوان گفت از نخستين شغلهاست و سابقه چند هزار ساله دارد. در ابتدا دواتگران با کوبيدن يک قطعه سنگ بر روي فلز سرد، ظرف يا شيء ساده را مي ساختند.

 

 

3- شيوه هاي ساخت ظروف در هنر دواتگري را نام ببريد؟

1. ساختن اشياء به صورت يک تکه يا بدون درز؛

2. ساختن اشياء با استفاده از دستگاه يا به روش خم کاري؛

3. ساختن اشياء به صورت چند تکه يا درزدار.

 

 

4- شيوه ساخت اشياء، به صورت يک تکه يا بدون درز را توضيح دهيد؟ (شکل صفحه 65)

در اين روش ابتدا ورق فلز را به شکل دايره اي که شعاع آن حداقل برابر ارتفاع ظرف مورد نظر است مي برند، سپس مرکز آن را بر روي سندان قرار داده، با چکش از مرکز به طرف محيط، ضربه هاي يکنواخت و کنار هم، به صورت مارپيچ وارد مي کنند تا ورق به شکل کاسه در آيد. آن گاه آن را وارونه بر روي سندان گذاشته با ضربه هايي در پيرامون دهانه ظرف را جمع مي کنند تا به شکل گلدان يا مشابه آن درآيد.

 

 

5- شيوه ساخت اشياء به صورت چند تکه يا درز دار را توضيح دهيد؟

در اين روش هنرمند ابتدا فلز را به شکل مستطيل مي برد. طول و عرض اين مستطيل برابر اندازه حداکثر محيط و ارتفاع ظرف مورد نظر است. سپس لبه دو ضلع رو به روي هم را با چکش به حدي نازک مي کند که به نصف قطر اوليه برسد. پس از اينكه لبه ظرف مي کاهد، در قلمزني و تزئين، مشکلاتي ايجاد مي کند. بنابراين بيشتر قلمزنان ترجيح مي دهند از ظرفهاي يک تکه يا بدون درز استفاده کنند.

 

 

6- شيوه ساخت اشياء با استفاده از دستگاه يا به روش خم کاري را توضيح دهيد؟

در اين روش، هنرمند از دستگاهي به نام «سه نظام» استفاده مي کند. به اين ترتيب که همانند روش اول يک صفحه گرد فلزي مي برد و آن را همراه با قالبهايي که از جنس چدن و به شکل ظرف ساخته شده، به دستگان مي بندد و در حاليکه دستگاه روشن است و فلز و قالب را مي چرخاند، با قلمهاي فولادي به طول 50 سانتي متر، فلز را فشرده، بر روي قالب مي خواباند. در نتيجه ورق فلز به شکل قالب در مي آيد.

 

 

7- هنر قملزني را تعريف کنيد؟

يکي از روشهاي تزئين فلز «قلمزني» است که طي آن با استفاده از چکش و انواع قلم، نقش مورد نظر را روي فلز ايجاد مي کنند.

 

 

8- شيوه اي رايج در قلمزني را نام ببريد.

1. شيوه عکسي

2. شيوه زمينه پر

3. شيوه منبت

4. شيوه برجسته

5. شيوه مشبک

6. شيوه قلم گيري

 

 

9- هنر مليله سازي را تعريف کنيد؟

ساخت ظرف يا شيء با رشته هاي نازک فلز به «مليله سازي» معروف است.

 

 

10- هنر زرگري را تعريف کنيد؟ (شکل صفحه 68)

ساخت زيور آلات از طلا و نقره را «زرگري» و نشاندن سنگهاي قيمتي روي آنها را «جواهر سازي» مي گويند.

 

 

11- هنر کوفته گري را تعريف کنيد.

هنر کوفته گري يا فولاد سازي، در واقع بر گرفته از ساخت اشياي آهني است که به صورت هنري توسعه يافته است. اين هنر در دوره هخامنشيان با ساخت جنگ افزارها و مهرها رايج بوده است.

 

 

12- هنر طلا کوبي را تعريف کنيد. (شکل صفحه 70)

موج دار کردن فولاد با طلا و نقره را «طلاکوبي» مي گويند. که به زرکوبي يا مطلا کاري نيز مشهور است. در گذشته طلا کوبي روي فلزاتي مانند مس، برنج  و مفرغ نيز انجام مي شد.

 

 آشنايي با صنايع دستي ايران

 

 

فصل ششم - نگارگري

1- نگارگري را تعريف کنيد؟

نگار در معاني متعددي چون نقش و نقاشي؛ نقشي که از حنا بر دست و پاي محبوب کنند، تحرير، بت، صنم و معشوق به کار رفته است. در حقيقت «نگارگري» مفهوم عام دارد و روشها و سبکهاي گوناگون نقاشي ايراني را شامل مي شود، چه آنها که در کتاب و نسخه هاي خطي صورت گرفته شامل تذهيب کاري، تشعير، حاشيه سازي، جدول کشي، گل و مرغ و غيره است، چه آنها که بر ديوار بناها يا بومهاي ديگر انجام گرفته است. نگارگري ايران تجسم و ابداع هر چه بيشتر زيباييهاست که در خيال روشن هنرمند نقش مي بندد.

 

 

2- تفاوت نگارگري ايران با مينياتور غربي چيست؟

در اروپا، لفظ «مينياتور» به نقاشيهاي ظريف داخل کتابهاي مذهبي دوره هاي «بيزانس» و «گوتيک» گفته مي شود. اين واژه نخست به وسيله جهانگردان اروپايي و سپس توسط خاورشناسان سده نوزدهم در مورد نقاشي ايران استفاده شد. ولي هنرمندان ايراني بيشتر عنوان «نگارگري» را براي نقاشي سنتي ايران جايز مي دانند.

 

 

3- مکتب بغداد به چه دوره اي از تاريخ مربوط است؟ ويژگيهاي بارز آن کدام است؟

با ترجمه کتابها از زبانهاي پهلوي، سانسکريت و يوناني به عربي در دوره عباسي و نسخه برداري از اين کتابها، زيباسازي و نقش تصوير در آنها نيز رايج شد. مشهورترين نسخه خطي در ميان اين کتابهاي علمي، نسخه اي از کتاب «ديستوريدوس» به تاريخ 619 ها. ق است که هم اکنون اوراق شده است. از ويژگيهاي نگاره هاي اين دوره، شباهت چهره ها به نژاد سامي (عربي) است.

 

 

4- ويژگيهاي نگارگري مکتب سلجوقي را نام ببريد؟

در مکتب سلجوقي، نقشها و تزئينات بر روي متن رنگ آميزي شد

 

 

 آشنايي با صنايع دستي ايران

 

 

فصل هفتم - رودوزيهاي سنتي

1- رودوزيهاي سنتي را تعريف کنيد؟

رودوزي آن دسته از صنايع دستي کشور ماست که طي آن طرحها و نقوش سنتي با ابزاري ساده نظير سوزن، قلاب و غيره و با بهره گيري از انواع نخهاي رنگين يا فلزي بر روي پارچه هاي بدون نقش به وجود مي آيد.

 

 

2- چهار گروه اصلي روزدوزيهاي سنتي را نام ببريد؟

1. رودوزي با حذف تار و پود؛

2.  رودوزي با نخهاي رنگي؛

3. رودوزي با زمينه پر؛

4. رودوزي با افزودنيهاي تزئيني؛

 

 

3- نمونه هايي از رودوزيهاي با نخهاي رنگي را توضيح دهيد؟

1. چشمه دوزي :

قديمي ترين رودوزي اصفهان است که معمولاً روي کتاب سفيد يا رنگي با نخهاي همرنگ يا رنگي انجام مي شود. اين دوخت به وسيله نقشه و شمارش الياف کتاب صورت مي گيرد.

 

2. سکه دوزي :

عبارت است از بيرون کشيدن تعدادي تار، پود يا هر دو از نقطه يا نقاط معيني از پارچه و پر کردن جاي آن با سوزن، به طوري که نقشي از آن پديد آيد.

 

3. شبکه دوزي :

معمولاً روي پارچه کتاني، ابريشمي و پشمي ظريف، در اطراف کارهاي قلابدوزي انجام مي شود. باقت پارچه بايد ساده باشد. محل شبکه را قبلاً روي پارچه تعيين کرده، نخهاي پارچه را به اندازه لازم مي کشند. براي دوخت آن از نخ همرنگ يا رنگي استفاده مي کنند.

 

 

4- دو نمونه از رودوزيهايي که با (نخهاي رنگي) انجام مي شود نام ببريد؟

1. قلاب دوزي :

ابتدا نقوش، روي پارچه شسته شده منتقل و پس از آن پارچه به کارگاه بسته مي شود. نخ را به پشت کارگاه مي برند و قلاب فلزي را که داراي دسته چوبي است از روي نقش در پارچه فرو مي کنند. نخ زير پارچه را به دور قلاب و پيچيده، قلاب را مي چرخانند و از پارچه بيرون مي آورند.

 

2. برودري دوزي (دندان موشي) :

ابتدا روي نقشه را با نخ دولا دوخته، بعد روي آن را دندان موشي مي دوزند. سپس بين نقشه هايي که در وسط دوخته مي شود، بندهايي ايجاد مي کنند. براي دوختن اين بندها، نخ را سه مرتبه از يک طرف به طرف ديگر مي برند و دور اين نخها را از سمت راست به چپ دندان موشي مي کنند، تا پر شود.

 

 

5- دو نمونه از رودوزي با زمينه پر را توضيح دهيد؟

1. بخارا دوزي :

از تزئينات سنتي ايران است که بيشتر روي پارچه هاي چلوار يا کتاب و به ندرت بر روي پارچه هاي ابريشمي انجام مي شود. پس از انتقال نقش روي پارچه، از نخهاي ابريشم تابيده به حالت توپردوزي کوتاه و بلند، استفاده مي کنند.

 

2. سوزن دوزي بلوچ :

کار با نخهاي دمسه به رنگهاي تند بر پارچه هاي کتان انجام مي شود.

 

 

6- دو نمونه از رودوزي با افزودنيهاي تزئيني را توضيح دهيد؟

1. مليله دوزي :

دوختن مليله بر پارچه را مليله دوزي مي گويند. مليله يا نقره اي يا طلايي است که ميانش مثل لوله خالي باشد. مليله معمولاً بر پارچه هاي مخمل يا ترمه دوخته مي شود.

 

2. نقره دوزه :

هم رديف مليله دوزي است و معمولاً روي پارچه مخمل، ابريشم، تافته، اطلس، توري و کتان انجام مي شود. نقره، سيمهاي نازکي از طلا يا نقره است که مانند نخ با کمک سوزني که قطر آن متناسب با ضخامت نقره مصرفي است، بر پارچه نقش مي اندازند.

 

 

7- رودوزيهاي تلفيقي چگونه انجام مي شود؟

پس از انتقال طرح مورد نظر روي پارچه ساتن يا مخمل با دوختن پولکهاي مطلا، مليله و منجوقهاي الوان روي طرح آن را پر مي کنند. در اين تزئينات، گاهي فلزاتي شبيه سکه به رنگهاي مختلف به کار مي برند.

آشنايي با صنايع دستي ايران

 

فصل هشتم - رنگرزي و چاپ سنتي

1- رنگرزي را تعريف کنيد؟

تثبيت يک ماده رنگ دار بر روي سطح اتکاي مورد نظر را «رنگرزي» مي گويند. ماده رنگي ممکن است به سطح جسم، چسبيده و ثابت شود يا آنکه در داخل الياف نفوذ کند.

 

 

2- مراحل اساسي رنگرزي سنتي را نام ببريد و توضيح دهيد.

1.  دندانه دادن

2. رنگرزي

 

داندانه دادن :

به مجموعه عملياتي مي گويند که بر روي انواع الياف انجام مي شود. تا قدرت رنگ پذيري آنها را افزايش داده رنگ حاصل شده را ثابت و بادوام سازد. موادي را که به اين منظور به کار مي رود، دندانه مي نامند. دندانه در روي سطح الياف، خلل و فرج يا فراشي به وجود مي آورد که باعث نفوذ بيشتر رنگ به داخل الياف شود.

 

در رنگرزي براي آماده نمودن الياف، ابتدا آنها را در حمام آب گرم 30 تا 40 درجه سانتيگراد براي مدت دو ساعت خيس کرده، سپس در آب نيم گرم شستشو مي دهند تا مواد اضافي و چربي آن گرفته شود. چنانچه کلافها خشک شود، براي رنگرزي مجدداً آنها را نمدار مي کنند و داخل آب گرم حدود 70 درجه سانتيگراد مي ريزند، حرارت مي دهند و دندانه را به آن اضافه مي کنند. سپس الياف دندانه شده را داخل حمام رنگ مي ريزند و دماي حمام را به تدريج به نقطه جوش مي رسانند. در طول مدت جوش هر چند دقيقه يک بار الياف را به هم زده، زير و رو مي کنند تا به طور يکنواخت رنگ بگيرد.

 

 

3- دوام رنگهاي آنيليني چگونه است؟

رنگهاي آنيليني در اواخر زمامداري ناصرالدين شاه قاجار وارد ايران شد. اين گونه رنگهاي شيميايي بي دوام است و با شستشو از بين مي رود.

 

 

4- عيب رنگهاي کرومي را بگوييد؟

عيب رنگهاي کرومي ثبات بيش از حد وسايل بهداشتي آن است. رنگهاي طبيعي با گذشت زمان و در نتيجه تأثير نور يا شستشو، خامي خود را از دست مي دهد و مايه اي نرم، مخملي و زيباتر به خود مي گيرد و اين نکته اي است که در رنگهاي شيميايي کرومي ديده نمي شود.

 

 

5- چاپ سنتي را تعريف کنيد؟

کليه فرآورده هايي که با قلم مو، قالب و شابلون، رنگ آميزي و پذيراي نقش مي شوند، در گروه «چاپ سنتي» قرار مي گيرد؛ مانند چاپ قلمکار و چاپ کلاقه اي.

 

 

6- چاپ سنتي روي پارچه به چند گروه تقسيم مي شود؟

1. چاپ روي پارچه هاي پنبه اي و کتاني که به «قلمکار سازي» يا چيت سازي معروف است و تاريخي طولاني دارد.

2. چاپ روي پارچه هاي ابريشمي که به چاپ کلاته اي مشهور است.

 

 

7- روش چاپ قلمکار سازي را توضيح دهيد؟

در اين شيوه از چاپ نقش اندازي با قالبهاي چوبي، بيشتر روي پارچه هاي پنبه اي يا کتاني نظير چلوار، متقال و غيره يا پارچه هاي کدري ساده انجام مي شود. طراحي و ساخت قالبهاي چوبي اولين و شايد مهمترين مرحله چاپ قلمکار است.

 

ابتدا نقش مورد نظر با مداد بر روي کاغذ پوستي يا روغني رسم و سپس کار تفکيک رنگ انجام مي شود. آنگاه نقش مربوطه به هر رنگ را بر روي چوب گلابي يا زالزالک منتقل نموده، اطراف آن را به کمک ابزار مخصوصي مانند چاقو يا مغار مي تراشند تا نقوش، حالتي برجسته به خود گيرد. معمولاً براي هر طرح چهار قالب مي سازند که هر قالب يک رنگ را بر روي پارچه منتقل مي کند پس از انتخاب و آماده کردن پارچه مورد نظر در اندازه مناسب، حاشيه دوزي و ريشه تابي، آن را براي چاپ آماده مي کنند. براي سفيد کردن، پارچه ها را در معرض نور خورشيد قرار مي دهند. هنرمند با کمک قالب چوبي به چاپ نقش بر روي پارچه مي پردازد. در پايان پارچه نقش زده را مي شويند تا رنگهاي اضافي از بين برود.

 

 

8- گازري کردن پارچه را تعريف کنيد؟

براي ثبات رنگ پارچه پوست انار ساييده شده را در آب جوش ريخته، مقداري مغز روناس به آن مي افزايند و حرارت مي دهند. سپس پارچه را در داخل پاتيل مي جوشانند. با بيرون آوردن و شستن مجدد آن رنگهاي به کار رفته ثابت مي ماند. به اين مرحله «گازري کردن» پارچه مي گويند.

 

 آشنايي با صنايع دستي ايران

 

 

فصل نهم - شيشه گري

1- سير تاريخي هنر شيشه گري را بيان کنيد؟

قديمي ترين نمونه ها از شيشه هاي دست ساز در خاورميانه پيدا شده است. باستان شناسان معتقدند که سومريها در هزاره سوم قبل از ميلاد با شيشه، آشنايي داشته اند. گيرشمن بطريهاي شيشه اي زيادي از حفاريهاي معبد چغازنبيل به دست آورده است. از زمان هخامنشيان، شواهد اندکي براي استفاده کلي از شيشه در دست است. آثار شيشه اي کهن نشان مي دهد که تا قبل از سده اول پيش از ميلاد، از شيشه فقط يه حالت توده اي استفاده مي کرده اند. با کشف اشياي شيشه اي زمان پارتها و ساسانيان مي توان گفت صنعت شيشه سازي در ايران رواج کامل داشته و از دو روش ساخت «دميدن در قالب» و «دميدن آزاد» استفاده مي شده است. از دوره سلجوقيان تا دوره مغول ظرفهاي شيشه اي بسيار زيبا با تزئينات مختلف به صورت مينايي، تراشيده يا با نقوش افزوده از کوره شيشه گران شهرهاي مختلف ايران بيرون مي آمد.

 

 

2- مواد و مصالح شيشه گري را نام ببريد؟

1. عناصر پايه :

سيليس يا اکسيد سليسيم ماده اصلي تمام توليدات شيشه است که به صورت شن، سنگ چخماق يا سنگ چيني وجود دارد. اکسيد بوريک به عنوان عنصر اصلي در ساخت شيشه استفاده مي شود.

 

2. عناصر ذوب کننده :

اين عناصر مانند سود به صورت کربنات سديم، سولفات سديم، استات سديم نقطه ذوب سيليس را پايين آورده، به ضمير شيشه حالت قليايي مي دهند.

 

3. عناصر تثبيت کننده :

براي مخلوط شدن بهتر مواد اصلي و ذوب کننده و همچنين جلوگيري از حل شدن شيشه در مواد مختلف از اين مواد استفاده مي کنند. کربنات کلسيم از رايج ترين مواد تثبيت کننده است.

 

4. عناصر سفيد کننده :

براي خنثي کردن يک رنگ در خمير شيشه از رنگ ديگر استفاده مي کنند؛ مثلاً براي خنثي کردن قرمز از سبز استفاده مي کنند.

 

 

3- وسايلي که در کارگاه شيشه گري مورد استفاده قرار مي گيرد را نام ببريد؟

1. بوري (ميله دم) :

لوله توخالي و فولادي به طول 120 تا 150 سانتي متر و قطر 5/1 تا 2 سانتي متر است که براي برداشتن شيشه مذاب از داخل کوره به کار مي رود.

 

2. سنگ کار :

از جنس سنگ يا فلز بري گرم کردن مواد روي ميله دم استفاده مي شود.

 

3. قاشق چوبي :

به صورت ملاته گير که هميشه خيس است و نقش قالب را دارد.

 

4. دستگاه آب :

حوضچه فلزي مکعب مستطيل که داراي آب است.

 

 

4- روشهاي ساخت شيشه را نام ببريد؟

1. روش فوتي

2. روش فوتي قالبي

3. روش پرسي

 

 

5- روش فوتي را توضيح دهيد؟

برداشت ماده مذاب را کوره به وسيله بوري يا ميله دم که قبلاً گرم شده، ثابت کردن ماده مذاب روي نوک ميله، مرمري کردن يا ورز دادن و چرخاندن آن روي ميز کار و گرد کردن آن، دوباره گرم کردن خمير شيشه روي سر ميله، دميدن در ميله و ايجاد حباب کوچک در وسط خمير سر ميله، سرد کردن خمير تا جايي که سرخي خود را از دست دهد، برداشت مجدد خمير از کوره و ثابت کردن آن روي ميله دم، قاشقي کردن خمير سر ميله يا يکنواخت کردن آن، کارهايي است که بايد انجام شود تا استاد کار ساخت شيشه را آغاز نمايد. از اين مرحله به بعد استاد کار ميله دم را گرفته، به چرخش درمي آورد تا شکل اوليه ظرف را بسازد. سپس آن را به دستِ پا قالبي ساز مي دهد تا شياري در محل اتصال شيشه و ميله فلزي واگيره ايجاد کند. سپس از آن واگيره گير ميله واگيره را به ته ظرف مي چسباند و استاد کار ميله دم را از محل شيار ظرف جدا مي کند. بعد از اين مرحله، کار شکل دادن و ساخت و پرداخت دهانه و لگوي ظرف شروع مي شود. در مرحله بعد دسته و تزئينات را روي آن قرار مي دهد. در پايان ظرف را با ميله واگيره به پشت بر مي دهد تا به گرمخانه ببرد سپس کوره را خاموش مي کنند تا اشياء هم زمان با سرد شدن هواي داخل کوره خنک شوند.

 

 

6- روش فوتي قالبي را توضيح دهيد.

در اين روش، ابتدا مقداري از مواد مذاب را با ميله دم از کوره برداشته، پس از آماده کردن و يک بار دميدن در آن مقداري مواد به آن اضافه نموده گرم مي کنند. سپس آن را در قالب قرار داده در ميله دم مي دمند تا خمير شيشه شکل قالب را به خود بگيرد. سپس از ميله دم جدا نموده، لبه کار را صاف مي کنند و آن را به گرمخانه مي برند، مانند انواع بطري، آبليمو ، گلاب و غيره.

 

 

7- روش پرسي را توضيح دهيد؟

ساخت در قالبهاي پرس بادي نيز بيشتر براي انواع بطري به کار مي رود، به اين صورت که مقدار مناسب مواد مذاب با ميله دم از کوره بر مي دارند و آن را بسيار سريع از ميله دم جدا کرده در قالب پرس قرار مي دهند و با بستن قالب و فشار هواي وارد شده در قالب، خمير شکل مورد نظر را مي گيرد. سپس قالب را باز کرده، به سرعت شيء ساخته شده را خارج نموده، در گرمخانه قرار مي دهند.

 

 

8- روش توليد شيشه رنگي را توضيح دهيد؟

براي رنگي کردن شيشه، در خمير آن از اکسيدهاي فلزي به ترتيب زير استفاده مي کنند:

1. اکسيد آهن :

رنگ سبز روشن و تيره به دست مي آيد. همچنين با افزودن اکسيد کبالت به آن، آبي خيلي کمرنگ به وجود مي آيد.

 

2. اکسيد کرم :

رنگ سبز، زرد يا آبي سبز خواهد داد.

 

3.اکسيد مس :

معمولاً رنگ سبز يا آبي سبز خواهد داد. در بعضي حالات نيز رنگ قرمز ايجاد مي کند.

 

 

9- روش آب گز کردن را بيان کنيد.

شيء شيشه اي ساخته شده را بعد از انبري کردن، در مقابل حرارت کوره قرار مي دهند تا کاملاً گداخته شود. سپس آن را وارد آب کرده، به سرعت خارج مي کنند. به اين ترتيب ترکهاي ريزي در بدنه پديد مي آيد سپس آن را در کوره حرارت مي دهند تا ترکها به هم جوش بخورد. بعد از آن به تمام کردن ساخت ظرف ادامه مي دهند.

 

 

10- قديمي ترين کار تکميلي و تزئين بر روي شيشه کدام روش است؟ توضيح دهيد.

تراش شيشه است. در حال حاضر نيز تراش شيشه در کارگاههاي شيشه گري معمول است. براي تراش، شيشه را با ضخامت زياد و گاه دو پوست و سه پوست مي سازند و از چرخهاي سيليسي 20 تا 30 سانتيمتري تراشهاي مختلف استفاده مي کنند.

 

 

11- نقاشي روي شيشه را توضيح دهيد. (شکل صفحه 119)

اين کار به دو صورت سرد و گرم اجرا مي شود. براي نقاشي سرد از رنگهاي روغني بر روي شيشه هاي مات، شفاف يا رنگي استفاده مي کنند. در نقاشي گرم از لعابهاي رنگي شيشه اي با نقطه ذوب پائين استفاده مي کنند. پودر اين رنگها به طور عام وارداتي هستند. آنها را با تربانتين مخلوط کرده، با قلم مو روي شيشه نقاشي مي کنند. سپس کار نقاشي شده را به گرمخانه برده، حرارت مي دهند تا رنگ روي شيشه تثبيت شود.

 

 آشنايي با صنايع دستي ايران

 

فصل دهم - ساير مصنوعات صنايع دستي

1- سراجي سنتي را توضيح دهيد؟

تهيه پوست و چرم و استفاده هاي کاربردي از آن بيشتر تابع موقعيتها و مناطقي است که انسان در آن زيست نموده است. اهميت فرآورده هاي چرمي در صنايع دستي تا حدودي به ساختمان فيزيکي چرم مربوط است. اين ماده مانند پارچه قابل دوختن و مانند چوب نقش پذير است، قابليت کشش دارد و قابل رنگ آميزي و شکل پذيري مي باشد. اين ويژگيها سبب گرديده تا چرم در دستهاي يک ذهن خلاق، شکلهاي متفاوتي به خود بگيرد و کاربردهاي فراواني داشته باشد. مانند کيف، کفش، کمربند و غيره از چرم ساخته مي شود.

 

 

2- پوستين دوزي را توضيح دهيد. مناطق مهمي که در آن پوستين دوخته مي شود را نام ببريد؟

براي ساختن پوستين، ابتدا پوست را دباغي و سپس رنگ آميزي و يکدست مي کنند و از روي الگو برش مي زنند. پس از آن با نخهاي ابريشمي روي آن را گلدوزي مي کنند و در پايان، قسمتهاي مختلف را به شيوه سنتي به هم مي دوزند. هنر پوستين دوزي در شانديز، دوين، مشهد، قوچان و درگز در استان خراسان، هنوز هم رواج دارد.

 

 

3- انواع جلدها را از نظر روکش نام ببريد؟

1. جلد ضربي

2. جلد روغني

3. جلد سوخت

4. جلد معرق

 

 

 

4- جلد ضربي چگونه ساخته مي شود؟

جلد ضربي را کوبيده نيز مي گويند. به اين ترتيب ساخته مي شود که ابتدا طراّح يا مذّهب، طرح مورد نظر را روي دو قطعه برنج ضخيم طراحي مي کند. سپس استاد قلمزن آن را حکاکي مي کند. بعد از آن، صحاف اين دو قطعه برنج حکاکي شده را کمي داغ کرده با چکش روي چرمي که قبلاً در آب نهاده و نم برداشته مي کوبد تا اثر نقش بر روي آن منتقل شود. در صورت تمايل فرو رفتگي و بر جستگيهاي ايجاد شده را با محلول طلا يا نقره مي آرايند.

 

 

 

5- جلد روغني چگونه ساخته مي شود؟

ابتدا صحاف مقوا و عطف آن را به اندازه مورد نظر آماده مي کند. سپس نقاش يا مذهب آن را بوم زده، زمينه نقاشي بر روي آن را فراهم مي کند و تصاويري در رو و پشت مقواي جلد، نقاشي و رنگ آميزي مي کند. پس از پايان نقاشي جلوه خود نقاش روي آن روغن کمان مي زده است و اين روغن زدن را در فضاي خالي از گرد و غبار چند بار تکرار مي کرده تا نقش جلد تابناکي و جلوه پيدا کند و از هر آسيبي محفوظ بماند.

 

 

6- جلد سوخت چگونه ساخته مي شود؟

ابتدا مذّهب، نقشه را روي کاغذ يا پشت چرم با قلم مو طراحي مي کند. سپس سوخت ساز، با وسيله اي به نام «نقش بر» و با دقت بسيار، نقش آن را از بوم جدا نموده در محلي روي جلد يا درون آن که قبلاً با رنگ يا اطلس خوشرنگ آماده کرده، مي کوبد تا بچسبد. به جهت رنگ تيره چرم مورد استفاده، به آن «سوخت» يا سوخته مي گفتند.

 

 

7- روش ساخت جلد معرق را توضيح دهيد؟

جلد معرق نيز مانند جلد سوخت است، با اين تفاوت که در معرق قطعه هايي با رنگهاي مختلف از چرم، تيماج يا ساغري بريده شده و روي زمينه آماده جلد، در کنار هم قرار مي گيرد و نقشي را به وجود مي آورد.

 

 

 

8- سه مورد استفاده از نمدار نام ببريد؟

نمد فرآورده اي است از پشم که بيشتر به عنوان لباس و کلاه يا زيرانداز از آن استفاده مي شود.

 

 

9- روش تهيه نمد را توضيح دهيد.

کار نمد مالي سخت و طاقت فرساست. پشم بعد از تميز کردن و رنگرزي، حلاجي شده، سپس نمد مال با کمک دست و پا آن را روي زمين مي غلتاند و در ضمن اين کار کف صابون و آب به آن مي افزايد. به اين ترتيب پشم را در هم مي کند و نمد مي سازد.

 

 

10- پاپيه ماشه سازي را تعريف کرده و روش تهيه آن را توضيح دهيد.

پاپيه واژه فرانسوي به معني کاغذ و ماشه به معني مجاله کردن است. روش کار چنين است که با کاغذهاي باطله، آب و مقداري چسب خمير تهيه مي کنند و با آن اشياي کوچکي مانند قلمدان، جلد کتاب، جعبه آينه و غيره مي سازند. پس از خشک شدن روي آن را نقاشي و سپس با لاک يا روغن مي پوشانند

 

حكّاكي و قلمزني

 

ايجاد نقش هاي برجسته يا كنده كاري شده بر روي فلزاتي همچون نقره، مس و برنج توسط هنرمندان و آفرينش نقش هاي بديع در ظروف مختلف مانند سيني، آبدان، مجمعه و … از ديرباز در سرزمين قزوين رايج بوده و اينك نيز استاد عباس قانع با الهام از آثار حماسي ايراني، نقوش برجسته اي را بر روي مس مي آفريند كه شهرت جهاني دارد و سازمان علمي فرهنگي يونسكو مجموعه اي از آن را به مناسبت هزاره فردوسي منتشر ساخته است.

 صنايع دستي و نبود شناخت نياز بازار 

تمدن چند هزار ساله ايران نشاني بر کثرت و تنوع هنرهاي دستي در اين کشور است که زماني به عنوان صنعت اصلي در اين سرزمين به شمار مي آمد. اما آيا هم اکنون نيز مي توان از آن به عنوان صنعت در کشور نام برد.   

دلايل بسياري باعث ضعف اين صنعت و به حاشيه کشانده شدن آن شده است که يکي از آنها

نبود شناخت نياز واقعي بازار و سليقه مصرف کننده امروزي و يا به عبارتي بازاريابي مناسب است.

اين نبود توجه و فاصله روزافزون ميان خواسته مصرف کنندگان و توليدات صنايع دستي در کشور باعث شده، به اين صنعت-هنر ايراني لطمات جبران ناپذيري وارد شود. در صورتي که اين صنعت در طول ساليان دراز نشان داده، مي تواند بسياري از بازارها و توجهات داخلي و خارجي را به خود معطوف کند.

نبود توجه به بازاريابي متاسفانه باعث شده صنايع دستي کشورهاي ديگري مانند چين،‌ هند و پاکستان با کيفيت بسيار پايين و با استفاده از موادي که گاه استفاده از آنها توسط بسياري از متخصصان علوم بهداشتي و سلامتي منع شده، بازارهاي جهاني و حتي بازار داخلي کشور ما را دراختيار خود درآورد.

تمدن چند هزار ساله ايران نشاني بر کثرت و تنوع هنرهاي دستي در اين کشور است که زماني به عنوان صنعت اصلي در اين سرزمين به شمار مي آمد. اما آيا هم اکنون نيز مي توان از آن به عنوان صنعت در کشور نام برد.   

سالانه ميليون ها تومان سرمايه مردم صرف خريد اينگونه محصولات و پرکردن جيب سرمايه گذاران خارجي مي شود، درحالي که صنايع دستي ما با کسر کوچکي از اين مبالغ مي تواند به شکوفايي شايسته و درخور شان خود دست يابد.

اين معضل نه تنها دل دوستداران،‌ هنرمندان و دست اندرکاران اين صنايع را به درد مي آورد، بلکه باعث مي شود يکي از بازارهاي کاريابي و اشتغال زايي کشور نيز روبه نابودي رود.

صنايع دستي ما با کمترين سرمايه و تنها با استعداد و ذوق جوانان ايراني، نواده گان هنرمندان و صنعتگران پيشين، مي تواند جايگاه خود را به عنوان يک حرفه درآمدزا در بين نسل جديد باز کند.

با اين حال بسياري از جوانان با وجود نداشتن شغل، حتي به ذهن خود نمي آورند که به سمت توليد صنايع دستي بروند در صورتي که توجه به آن با رويکردهاي اقتصادي به عنوان صنعتي در آمدزا ، مي‌تواند تحولات چشمگيري را منجر شود که جدا از سوددهي براي توليد کننده در داخل کشور، عامل توسعه صادرات و ارزآوري شود.

علت اين بي علاقگي جوانان را بايد در کجا جست و جو کرد؟ آيا بايد اين دليل سطحي نگر را پذيرفت که در عصر سرعت و فن آوري، ديگر انگيزه اي براي روي آوردن به حرفه وقت گير و پر مشقت هنر دستي باقي نمي ماند و جوانان درپي کسب شغلي پردرآمد و بدون مشکل هستند.

آيا با توجه به آمار زياد جواناني که در کارگاه هاي صنعتي بدون نور و تهويه هوا ساعت ها براي کسب درآمدي ناچيز مشغول به کار هستند، باز هم مي توان گفت همه نسل جديد به دنبال کار راحت و پردرآمد است.

سالانه ميليون ها تومان سرمايه مردم صرف خريد اينگونه محصولات و پرکردن جيب سرمايه گذاران خارجي مي شود، درحالي که صنايع دستي ما با کسر کوچکي از اين مبالغ مي تواند به شکوفايي شايسته و درخور شان خود دست يابد.

يا اينکه اگر زمينه لازم براي آنان فراهم شود، زمينه اي که به گفته "حسين هاتفي فارمد" معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مي تواند با تنها دو ميليون تومان براي دست کم پنج نفر اشتغال زايي کند، آيا باز مي توان گفت مشتاقان کار به اين صنعت روي نمي آورند؟

البته نبايد به اين موضوع بي توجه بود که رونق اين صنعت در گرو هماهنگي و همکاري حلقه هاي شناخته شده اي است که در صورت اتصال شايسته مي تواند به بار بنشيند. حلقه هايي مانند توجه مسوولان امر به وضعيت هنرمندان و صنعتگران کنوني که خود مي تواند مشوقي براي نسل آينده باشد.

از ديگر حلقه ها مي توان به سرمايه گذاري مناسب، بازاريابي در داخل و خارج از کشور و برگزاري دوره هاي آموزشي براي هنرمندان در زمينه شناخت نياز و سليقه بازار و تبليغات شايسته و گسترده نام برد.

در همين راستا هاتفي فارمد در گفت وگويي به انجام اقداماتي شايسته در اين حوزه اشاره کرد که ازجمله آن مي توان به موظف کردن دستگاه هاي اجرايي به اختصاص يک درصد اعتبارات خود به رونق صنايع دستي و بيمه شدن 2 هزار هنرمند در سال جاري اشاره کرد.

وي ايجاد شهرک و بازارچه هاي صنايع دستي، ساخت کيوسک هاي دائمي فروش صنايع دستي، تشکيل NGO ها،‌ تشکل ها و اتحاديه هاي صنايع دستي، مستند سازي صنايع دستي، راه اندازي کارگاه هاي هنرهاي سنتي، تهيه بانک اطلاعات صنايع دستي، احياي پنج رشته منسوخ شده صنايع دستي و‌ ارتباط با سازمان ها و نهادهاي بين المللي را از ديگر اقدامات اين معاونت برشمرد که مي تواند براي همه کساني که دل در گرو اين صنعت زيباي ايراني دارند، بسيار اميدوار کننده باشد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گردآفريدي که گردآفريدانه وارد ميدان شاهنامه شد

سميرا محب‌علي_ فاطمه حبيبي‌زاد، دختري برخاسته از سرزمين نخل‌ها عنوان نخستين بانوي نقال ايراني را از آن خود کرده است. او فارغ‌التحصيل رشته‌ موزه‌داري است و نزديک به 10 سال است که در حوزه نقالي و شاهنامه‌خواني فعاليت مي‌کند. استادانش لقب گردآفريد را به او داده‌اند . بزرگترين آرزوي گردآفريد اهوازي اين است که روزي برسد تا او بتواند50 سال پادشاهي ايران را در کنار تنديسي از فردوسي روايت کند. آنچه مي‌خوانيد گفت و شنيد است با بانوي نقالي ايران.

چه مدت است که در حوزه شاهنامه‌خواني فعال هستيد و چه طور به اين کار روي آورديد؟

حدود 10 سال است که در حوزه ميراث معنوي و به ويژه عرصه شاهنامه‌خواني تحقيق، پژوهش، تدريس و اجرا مي‌کنم. ترم اول دانشگاه به همراه ساير بچه‌هاي موزه‌دار تصميم به ايجاد يک موزه سيار در پارک دانشجو گرفتيم و چون معتقد بوديم بخشي از ميراث معنوي‌ ما ادبيات شفاهي و نمايش‌هاي کهن است، تصميم به اختصاص دادن بخشي از برنامه به اجراي نقالي گرفتيم.

با بودجه کمي که داشتيم از من خواسته شد تا يک نقال براي اجراي برنامه پيدا کنم. من هم به اداره تئاتر رفتم و از داود فتحعلي‌بيگي خواستم با اين بودجه محدود مرشد ترابي و نقال پيري را که تعريفش را شنيده بودم به موزه ما بفرستند. فتحعلي بيگي گفت: ترابي با اين بودجه اجرا نمي‌‌کند و شاگرد او را براي اجرا فرستادند. همزمان طومار مشکين‌نامه نيز به دست من رسيد و من جذب آن شدم. بعد از اجراي کار شاگرد مرشد ترابي، اجراي نقالي به نظرم جالب آمد.

يک نفر بدون هيچ امکاناتي يک متن را اجرا و کارگرداني مي‌کند. من هم شروع کردم مشکين‌نامه را خواندن و حفظ کردن و حتي در بعضي از قسمت‌ها بر اساس تخيلات خودم اشعاري از شاهنامه را به آن اضافه کردم. بعد از مدتي يکي از دوستانم من را به کانون بازنشستگان دعوت کرد که تعدادي از هنرمندان، شاعران و دراويش قديمي حضور داشتند. به دوستم گفتم من نقالي هم بلدم و مي‌توانم اجرا کنم. دوستم حرف مرا جدي گرفت و روز مراسم از من خواستند به عنوان اولين نقال زن ايراني نقالي کنم و من هم به روي سن رفتم. من آنجا فقط پررويي کردم نه جسارت.

به نام خداوند جان و خرد را گفتم و نيم ساعت. قيام کاوه آهنگر و تولد فريدون را نقالي کردم، در صورتي که اگر الان بخواهم همين قسمت را اجرا کنم 10 دقيقه‌اي اجرا مي‌روم. بعد از اجراي کار همه مرا تشويق کردند، اما باز هم جدي نگرفتم. به هر حال حرف اجراي من زبان به زبان چرخيد و در ميراث فرهنگي نيز چند نفر اين موضوع را شنيدند. مدتي بعد محمد ميرشکرايي رئيس سابق پژوهشکده مردم‌شناسي از من خواست در دومين دوره همايش نوروز در ارگ بم نقالي کنم به ناچار بايد از کسي کمک مي‌گرفتم و به هر طريقي بود مرشد ترابي را پيدا کردم.

ترابي بعد از ديدن کار من گفت: جوهره کار داري. بعد ايرادهايم را تذکر داد و گفت: استرس داري و با عجله حرف مي‌زني اين‌ها را بايد برطرف کني و راهنمائيم کرد. سپس يک چکيده اي از طومار جمشيد را به من داد و گفت: خودت برو اين را درستش کن . من نمي دانستم چه کار کنم، رفتم و شعر را از شاهنامه و بر اساس تحليلات خودم نوشتم و پروراندم و اين اولين طوماري بود که من نوشتم . سپس براي اجرا به بم رفتم که البته به خاطر زن بودنم اجازه اجرا به من ندادند و اين بازتاب زيادي در بين خبرنگاران داشت.

نخستين اجراي رسمي‌تان را کجا انجام داديد؟

از طرف دولت براي نخستين همايش تعزيه در زواره و اردستان دعوت شدم. نخستين اجراي من به دليل اينکه آنجا يک بافت سنتي و مذهبي داشت خيلي با موفقيت انجام شد و مردم نيز از کار استقبال کردند. همين اجرا باعث شد که من در سراسر کشور مطرح شدم و بعد از آن براي اجرا به برنامه‌هاي مختلفي دعوت شدم و بعد از آن مورد تحسين همه استادان، تاريخ پژوهان، کارشناسان و برنامه‌سازان قرار گرفتم و خود آن‌ها من را به عنوان نخستين زن نقال در تاريخ ايران معرفي کردند. اين من را نگران کرد، زيرا در عين حال که بازتاب‌هاي خوبي داشت، اما دوستان اداره تئاتر در مقابل اين موضوع جبهه گرفتند و واکنش نشان دادند. براي اينکه مطمئن شوم که اولين بانوي نقال ايراني هستم شروع کردم به پژوهش و تحقيق از قبل از اسلام تا به امروز که آيا بانوي نقال ديگري پيش از من بوده است يا نه و ديدم که به دليل شرايط حاکم زن به اين شکل در فضاهاي باز و عمومي براي مردم نقالي و شاهنامه خواني نکرده است و چند نفري هم که بودند بيشتر در دربار يا مجلس بزرگان و محافل زنانه اجرا مي‌کردند. بعد از اينکه پژوهش کردم خيالم راحت شد که نخستين زن نقال ايراني هستم، اما متاسفانه هنوز دوستان اداره تئاتر سر اين قضيه بخل دارند و اصولا در برنامه‌ها و فستيوال‌هايشان من را راه نمي‌دهند و نمي‌پذيرند.

تخصص شما نقالي است يا شاهنامه‌خواني؟

هر دو، اجازه بده از واژه تخصص استفاده نکنم. من اين شانس را داشتم که شروع کردم به پژوهش ميداني در سرتاسر ايران، آنهايي را که زنده بودند و در اين فاصله زماني فوت کردند، رفتم و ديدم. اين پژوهش‌ها خيلي وسيع بود. من فقط دو سال در پاتوق‌هاي مرشد ترابي شرکت مي‌کردم. گذشته از نقالي پرده‌هاي قهوه‌خانه را ديدم، با پرده‌کش‌ها آشنا شدم و سپس با آئين پرده‌داري و پرده‌خواني که ويژگي‌هاي خاص خودش را دارد و با نقالي متفاوت است. در پاتوق‌هاي معرکه گيري، مارگيري، پهلوان بازي شرکت مي‌کردم، هر جا که برگزار مي‌شد فرقي نداشت، چهار راه حسن آباد، صادقيه، امام حسين حتي خاک سفيد. آن زمان متوجه شدم که نقالي يک سبک دارد، مثلا نقالي پهلواني، سبک نقالان استان تهران است. همين سبکي که مرشد ترابي آخرين بازمانده آن است، اين خاص نقالان استان تهران است. ولي شيوه‌هاي مختلفي هم هست که بعدها من در پژوهش‌ها به طور وسيع اسم آن را گذاشتم "داستان‌گزاري" که البته اين را دکتر بلوک باشي مي‌گفت: يعني يک معناي کلي و عمومي تحول دادن داستان گويي‌ها، بيت‌خواني‌ها شيوه‌هاي مختلفي از داستان‌گذاري است. خوشبختانه من اين سعادت را داشتم که همه اين سبک‌ها را ببينم، بعضي‌ها را ضبط کنم، گفتگو کنم و اما پابند به همان سبک نقالي پهلواني بمانم.

شما کار خودتون را از آغاز تا رسيدن به اين مرحله چگونه ارزيابي مي‌کنيد و آيا به آنچه مي‌خواستيد، رسيديد؟

من در عرصه پژوهش حرفي براي گفتن دارم ولي در عرصه اجرا اين ادعا را نمي‌کنم و هنوز در مرحله آزمون و تجربه کردن هستم. اين ادعا را مي‌کنم که از فيلتر اين کار گذشتم اما هنوز در مرحله تجربه کردن هستم. الان دلم مي‌خواهد يک بازنگري ‌کنم، در اين سال‌ها مدام با وفاداري به شيوه‌هاي کهن اجرا کردم، اما الان دوست دارم خلاقيت و سليقه خودم بيشتر در کار دخيل باشد و احساس مي‌کنم که مردم هم اين را مي‌پسندند، اما خيلي‌ها هم دوست دارند که من به شيوه مرشد ترابي وفادار باشم. حالا بايد روي اين کار فکر کرد، بايد جوري عمل کرد که آدم بيشتر خراب نشود و سابقه و تجربه کاري آدم زير سوال نرود. بايد بتوانم با وفاداري به همان شيوه‌هاي کهن کارهايي نو انجام دهم.

چه فاکتورهايي براي نقالي لازم است؟

کسي که مي‌خواهد وارد اين حرفه شود بايد به عنوان نخستين فاکتور جوهره کار را داشته باشد. يک انرژي و شور حماسي مي‌خواهد، عرق ملي و علاقه به متون کهن و ملي نيز شرايط ديگري است. اين کار حنجره‌اي توانمند و حافظه‌اي خوب نيز مي‌خواهد. سواد يک نقال هم بايد بالا باشد. در گذشته اگر چه نقالان سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما به هر حال شاهنامه را حفظ بودند و ادبيات شفاهي را مي‌دانستند. فاکتورهاي ديگري مثل جوهره، شخصيت، انديشه و بيان نقال نيز در کار تاثيرگذار است و او را در ذهن مردم قابل باور مي‌کند.

بداهه‌پردازي چه ميزان در اجراي نقالي تاثير دارد؟

نقالي کمک زيادي مي‌کند به بداهه پردازي. نقال بايد بداهه قوي داشته باشد و نقالي بداهه قوي دارد که معلومات و اطلاعات زيادي داشته باشد. گذشته از اين رو که با حيا فرق مي‌کند. من هميشه به شاگردانم مي‌گويم که بايد شرم را کنار بگذاريد و رو داشته باشيد تا بتوانيد به صحنه برويد. رو با حيا فرق مي‌کند حيا را همه بايد داشته باشند. از سوي ديگر نقال بايد چنته‌ پر باشد، يعني هم به داستان‌هاي ملي که مهمترين منبع آن شاهنامه است واقف باشد و هم داستان‌هاي بومي و محلي را بشناسد. نقال بايد انواع حکايت‌ها، ضرب‌المثل‌ها، طنز، بند، دعاگويي و مناقب‌خواني که شامل انواع علوي، فاطمي، نبوي، حسيني و رضوي است را بشناسد و فقط به شاهنامه بسنده نکند.

در کار نقالي موسيقي چه نقشي دارد؟

در نقالي خود کلام مسجع و موسيقيايي است، ولي من ديدم که بعضي از نقالان اصفهان کار خود را با نواختن ضرب زورخانه آغاز مي‌کنند، زيرا ضرب ايجاد شور و هيجان مي‌کند. بعضي اوقات از ني و سه تار نيز استفاده مي‌شود. در حال حاضر هم گاهي مرشد ترابي از ضرب زورخانه در کارش استفاده مي‌کند. خود من هم اين تجربه را داشتم، اين ديگر به سليقه باز مي‌گردد . نقالي پهلواني هم بيشتر متکي به موسيقي کلام است.

خانم حبيبي‌زاد در مورد نام گردآفريد بگوئيد و اينکه آيا خود شما اين نام را دوست داريد؟

در اوايل کارم چون طومار سهراب و گردآفريد را خوب اجرا کردم. اين اسم به صورت خود‌جوش روي من گذاشته شد. اما هوشنگ جاويد که در حوزه موسيقي پژوهش مي‌کند لقب گردآفريد را به من داد و گفت: "تو گردآفريدي که گردآفريدانه وارد ميدان شاهنامه شدي". به اين ترتيب نام گردآفريد بر روي من ماند. گردآفريد يکي از شخصيت‌هاي شاخص شاهنامه است، پهلوان‌دختي است ايراني و اهل تعقل و خردگرا که مصلحت مملکت را بر عشق و دلدادگي خود ترجيح مي‌دهد و در حاليکه مي‌تواند عاشق سهراب باشد براي نجات مملکت لباس رزم مردانه پوشيده و موهاي خود را زير کلاهخود پنهان مي‌کند و مردانه به جنگ او مي‌رود.

شما چقدر از شاهنامه را حفظ هستيد؟

من تمام شاهنامه را خوانده‌ام، اما آن قسمت‌هايي که قرار است اجرا شود را حفظ مي‌کنم که البته بخش‌هاي قابل توجهي است، يعني طومارهاي متنوعي از شاهنامه کار کردم، طومارهاي خيلي زيادي حفظ کردم، از بزم، رزم، شکارگاه، عشق، فضاهاي خانوادگي، درباري، خيلي خيلي حفظ کردم.

فاطمه حبيبي‌زاد، به عنوان اولين بانوي نقال ايراني جايگاه فعلي هنر نقالي را در ايران چگونه ارزيابي مي‌کند؟

هنر نقالي در حال منسوخ شدن است و تنها يکي دو نفر به صورت پراکنده اين کار را انجام مي‌دهند . متاسفانه اين هنر هيچ متولي ندارد. بين شاگردان من افرادي هستند که واقعا در کار خود موفق‌اند اما جوهره را ندارند تا بتوانند کار را دنبال کنند. آنها صرف علاقه و فقط براي پول‌سازي به اين حرفه وارد شده‌اند و اين براي زنده ماندن کار نقالي کافي نيست. در حال حاضر عده‌اي فقط از سر ذوق و تفنن به اين کار روي آورده و اين هنر را به ابتذال کشيده‌اند. يادگيري اين هنر به دو گونه است. اول سنتي و دوم ذوقي. جوان‌ها و دخترها و پسرهايي هستند که به شيوه ذوقي کار مي‌کنند و درآمد خوبي هم دارند. متاسفانه الان مد شده هر کجا، هر برنامه‌اي همايشي جشنواره‌اي يک نفر نقال دعوت مي‌کنند و پول خوبي هم به او مي‌دهند و اين خيلي بد است.

گردآفريد وضعيت فعلي شاهنامه را در ايران چگونه مي‌بيند؟

ما به طور کلي با ادبيات و تاريخ کشورمان قهر هستيم. انگار بچه‌ها، بزرگترها و جوان‌ها شاهنامه را نمي‌شناسند، فردوسي و ديگر شعرا را هم نمي‌شناسند. حافظ به خاطر تفالش اين شانس را داشته که مورد توجه قرار بگيرد. رسانه‌ها، خانواده‌ها، آموزش و پرورش همه ما مقصر هستيم و مديران فرهنگي هم در اين مورد خيلي کوتاهي و کم کاري مي‌کنند. به هر حال نمي‌دانم کي قرار است به رگ غيرت ما بر بخورد. شاهنامه سند و بنچاق اين مملکت است، شناسنامه ما است. 10 هزار سال تاريخ و تمدن و فرهنگ به همراه 500 دوره شهرياري را با همه فراز و فرودهايش گزارش کرده است و اين کتاب خيلي مهم است، اما متاسفانه توجه به اين کتاب در حد علايق شخصي و در جمع‌هاي محفلي و خانوادگي مانده است